سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت دوازدهم سریال کره ای ذهن زیبا بدون سانسور

در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک داستان کامل قسمت دوازدهم سریال کره ای ذهن زیبا را می خوانید: این سریال با الهام از رمان گوتیک فرانکشتاین اثر مری شلی، داستان یک جراح مغز و اعصاب بسیار مشهور اما بی‌احساس و درگیرشدن او با مرگ‌های مرموز در بیمارستانی را بازگو می‌کند که در آنجا کار می‌کند.

گذشته

یونگ اوه دوران مدرسه اش را به خاطر می آورد و حرف های پدرش را به خاطر می آورد که به او گفته بود هر وقت همه خندیدند با آن ها بخندد و اگر گریه کردند با آن ها گریه کند و با خودش مرور می کند که بلد نیست گریه کنند یا بخندد.

دکتر لی با آقای چویی صحبت می کند و حرف هایی که در این مدت با پسر او زده بود را باهاش در میان می گذارد و او را بابت غفلت هایی که تا کنون کرده است، سرزنش می کند.

به او توضیح می دهد که بعد از سپری کردن دوران نقاهت پسرش او باید دائما تحت درمان باشد تا احساسات و عواطفش را از دست ندهد. همسر مرد به اتاق دکتر لی می رود و از او درخواست می کند تا عملش کند و خاطرات بد رفتاری هایش با پسر را نیز پاک کند. بعد از پذیرفتن دکتر لی او رو به شوهرش می کند و می گوید بعد از عمل ازش جدا می شود تا بتواند زندگی شادی داشته باشد.

دکتر لی از اتاق عمل بیرون می آید که پدرش هم در کنارش می آید و بابت کارش او را تشویق می کند، دکتر لی، یونگ اوه را پدر جان خطاب می کند و می گوید بخاطر درک کردن درد پسر آن ها مادرش را عمل کرده، چرا که آن بچه دائما او را یاد بچگی خودش می اندازد و می رود.

خانواده چویی بعد از مرخص شدن به اتاق دکتر لی می روند و از او تشکر می کنند که او می گوید تنها وظیفه پزشکی اش را انجام داده و از آن ها خداحافظی می کند.

پسر بچه باز هم به اتاق یونگ اوه بر می گردد و می گوید می خواهد یک دکتر خوب مثل او شود اما بهش امیدواری می دهد که از او بهتر می شود چرا که احساس و علاقه دارد و او را به سمت خانواده اش می فرستد.

با رفتن آن ها یونگ اوه به جی سونگه زنگ می زند و او را مشاور خطاب می کند و باهاش قرار می گذارد. یونگ اوه با دیدن جی سونگه بهش می گوید که به او علاقه مند شده است می خواهد با هم ازدواج کنند که باعث شوکه شدن جی سونگه می شود و می رود.

دکتر لی بالای سر یک بیمار اورژانسی رفته است که متوجه می شود در حالی که خون ریزی مغزی دارد باردار هم هست و اگر زایمان زودرس انجام ندهد و عمل نشود می میرد اما مادر و همراهش هر دو مقاومت می کنند و نگران به خطر افتادن جون بچه هستند.

دکتر یانگ یکی از دوست های دوران مدرسه اش را در آسانسور بیمارستان می بیند و با هم حرف می زنند که دوستش از حال می رود و او فکر می کند که فیلم بازی کرده است اما با دیدن زخم روی سرش و خونریزی حسابی هول می کند و او را به اورژانس می برند.

دکتر لی برای مادر و همراهش توضیح می دهد که اگر او بچه را به دنیا نیاورد به دلیل خونریزی می میرد اما همچنان مقاومت می کند و می گوید باید برای بچه هایم خواهر به دنیا بیاورم. پرستار بیمارستان با او بحث می کند و می گوید با همین رفتار ها کاری کرده که هیچ کس باهاش ازدواج نمی کند و لی راضی کردن خانم باردار را به پرستار می سپارد و به اتاقش می رود.

یونگ اوه به جی سونگه زنگ می زند که برادرش تلفنش را برمی دارد و او برای گرفتن گوشی باهاش درگیر می شود که متاسفانه دستش روی پاسخ می خورد و یونگ اوه فکر می کند حرفایی که او به برادرش می زند را با او است و بهش می گوید که او تمام تلاشش را کرده تا او و خانواده اش باور کنند که مریض نیست و باز هم بهش وقت می دهد تا فکر هایش را بکند و تلفن را قطع می کند.

دکتر لی بعد از آن که تلفن را قطع می کند با عصبانیت از اتاقش بیرون می رود که مین جی سر راهش سبز می شود و با او درباره خانم شین جو کانگ بیمار او باهاش می زند اما دکتر لی بدون هیچ جوابی می رود و در آخر اخطار می دهد که اگر بیمار رضایت دهد باید فورا عمل شود.

مین جی از تغییر یهویی یونگ اوه خوشحال است و از او می پرسد که کی باعث این اتفاق شده است و وقتی متوجه ناراحتی دکتر لی می شود، با عذرخواهی می رود.

مدیر یانگ و دکتر چه با هم درباره جلسه عملکرد پرسنل بیمارستان هیونگ سانگ حرف می زنند و از این که سود آن ها پایین آمده ناراحت است و می خواهد هر چه سریع تر سود را بالا ببرند و مدیر کانگ نعدیل نیرو را بهترین کار می داند.

پرستار بیمارستان با خانم شین جو کانگ درباره عمل حرف می زند و می گوید نگران است که بمیرد و بجه ها و شوهرش تنها شوند، پرستار او را آرام می کند و می گوید اگر نترسد همه چیز به خوبی تمام می شود و حالش خوب خوب می شود و بعد از آن بچه های خانم را به اتاق می فرستند.

خانم جانک از اتاق بیرون می آید با دکتر لی حرف می زند و ادای او را در می آورد و می خندد که دکتر لی او را موظف می کند تا هنگام عمل همراه با آن ها باشد.

پرستار جانک به سر جایش می رود که متوجه اطلاعیه جدید بیمارستان می شود و به اتاق مدیر لی می رود تا علت تعدیلش را بفهمد که دکتر لی تعجب می کند، اما دکتر چه پاسخ می دهد که بهتر است به خاطر بارداری اش کار اداری انجام دهد. دکتر لی در میان حرف های او می پرد و رو به خانم جانک می گوید جای هیچ نگرانی نیست و خیالش را از بابت کار راحت می کند.

خانم جانک با گریه از اتاق خارج می شود و دکتر لی قصد دارد که با مدیر یانگ صحبت کند، اما دکتر هیون می گوید اگر او این کار را انجام دهد تولید داروی احیا کننده قلب به خطر می افتد و اقتصاد بیمارستان در وضعیت قرمز قرار دارد.

خانم جانک به اتاق دکتر لی می رود و می گوید کس دیگر باید جایش را پر کند. دکتر لی مخالفت می کند و می گوید خود او باید این کار را انجام دهد که پرستار جانک از اتفاقی که پیش آمده می گوید و ادامه می دهد که بیمارستان او را خرج اضافه تلقی کرده است و نمی تواند به خانم کانگ امید بدهد.

خانم جانک با خوشحالی پیش همکارانش برمی گردد و به نوعی حفظ ظاهر می کند. دکتر یانگ با پرستار جانک درباره بیماری که دارد و از قضا دوستش بوده است حرف می زند و با هم کمی گپ می زنند و از دکتر یانگ بابت دلداری دادنش تشکر می کند.

دکتر یانگ به دوستش می گوید که او سوتغذیه گرفته است و باید یک هفته استراحت کند تا حالش بهتر شود، اما او می گوید اگر کار نکند نمی تواند اجاره خونه اش را بدهد و با هم از دوران دبیرستان می گویند که حال بیمار بد می شود و دکتر یانگ به سرعت پرستار را صدا می کند…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا