خلاصه داستان قسمت شانزدهم سریال کره ای ذهن زیبا بدون سانسور

در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک داستان کامل قسمت شانزدهم سریال کره ای ذهن زیبا را می خوانید: این سریال با الهام از رمان گوتیک فرانکشتاین اثر مری شلی، داستان یک جراح مغز و اعصاب بسیار مشهور اما بی‌احساس و درگیرشدن او با مرگ‌های مرموز در بیمارستانی را بازگو می‌کند که در آنجا کار می‌کند.

دکتر یونگ وه با دکتر چه و مدیر یانک در خصوص اضافه کردن بیماران ریوی صحبت می کنند و تصمیم می گیرند که تحقیقات جدید را شروع کنند.

دکتر یانگ به یکی از پزشک های خانم پیشنهاد ازدواج می دهد و او می گوید اگر معمای پزشکی اش را حل کند، جوابش بهش مثبت است و دکتر یانگ هر کاری می کند که شرطش را عوض کند، موفق نمی شود.

دکتر یانگ برای این که خودش تلاش نکند، تصمیم می گیرد از بقیه کمک بگیرد تا بتواند آن را حل کند، دکتر ها به دو دسته تقسیم می شوند و می گویند تیم بازنده بایستی به همه شام بدهد و همه به سراغ سوال می روند و آن را می بینند و در آخر دکتر لی نیز بهشان ملحق می شود و عکس را می بیند و می گوید حالا که او بیمار این بیمارستان نیست پس این کار را نمی کند. دکتر یانگ به او می گوید حل این سوال منوط بر ازدواجش است و او می گوید حالا باید بیشتر تلاش کند.

جی سونگه برای گرفتن جواب آزمایش قلبش به اتاق دکتر هیون رفته است که او می گوید قلبش مشکلی ندارد اما درست در زمانی دکتر لی آب ریه اش را کشیده، دچار بیماری ریوی شده است و باید چند تا آزمایش بدهد.

دکتر لی و جی سونگه یکدیگر را در بیمارستان می بینند اما جی سونگه تظاهر می کند که او برای دیدنش به آن جا رفته است و بعد از مدتی قصد رفتن می کند که از حال می رود و او را برای معاینه می برند. دکتر هیون می گوید او دکترش است و خودش باید معاینه اش کند. بعد از بستری کردن جی سونگه دکتر لی به سراغ دکتر هیون می رود و می فهمد که ریه جی سونگه عفونت کرده است و اگر با آنتی بیوتیک جواب نگیرد، باید ریه اش را پیوند بزند.

یکی از دکتر ها به اتاق جی سونگه می رود و می گوید که می تواند از راه دیگری آن ها را درمان کند که دکتر هیون با شنیدنش شوکه می شود.

دکتر لی در کتابخانه بیمارستان به دنبال کتاب های پیوند ریه است که دو تا از همکارانش به آن جا می آیند، حرف می زنند و او همچنان در فکر است که چیزی به مخش خطور می کند و به سراغ دکتر یانگ می رود و درباره عکس ها ازش سوال می پرسد که می فهمد آن عکس ها را دکتر شی هیونگ لی بهش داده و در بیمارستان دنبالش می گردد.

دکتر لی درباره عکس ها از دکتر شی هیونگ سوال می پرسد و می گوید که این عکس ها برای بیماران همین بیمارستان هستند و همه آن ها ضایعه ای در قلبشان وجود دارد که نادر است و فهمیده دکتر یانگ تنها کسی است که می تواند این موضوعی که از همه پنهان شده است را به همه بگوید.

جی سونگه از دکتر هیون می پرسد که اگر از داروی احیا کننده استفاده کند زنده می ماند و با سکوت او ادامه می دهد که به خاطر یونگ اوه هم که شده نمی خواهد بمیرد.

دکتر لی به دکتر شی می گوید این عکس ها برای همان بیمارانی است که دکتر هیون برای تجاری سازی داروی احیا کننده سرپرستی شان می کند.

دکتر هیون با کسی تماس می گیرد و می گوید که هر چه زودتر درمان داروی احیا کننده را برای جی سونگه شروع کنند و او باید حالش خوب شود. دکتر لی تعدادی از دکتر ها را می بیند که به اتاق جی سونگه رفته اند و دکتر هیون تا خودش را می رساند می گوید هر چه زودتر دستگاه اکومو را بیاورید که یکی از دکتر ها می گوید او به خاطر وضعیت قلبش حتی با دستگاه هم دوام نمی آورد و تمامی این حرف های را دکتر لی می شنود و حال خوبی ندارد.

دکتر لی بعد از مدت معالجه به اتاق جی سونگه می رود و با به هوش آمدنش با هم شروع به حرف زدن می کنند که جی سونگه می گوید می خواهم درمان دکتر هیون را شروع کنم تا هر جور شده خوب شم و یونگ اوه از او می خواهد که به قولش عمل کند و تنهایش نگذارد. دکتر لی، سوگ جو هیون را به یک اتاق می برد و او را کتک می زند و می گوید تا زمانی که آن جاست اجازه نمی دهد دارویش را روی جی سونگه امتحان کند که دکتر هیون می خواهد بهش اجازه بدهد اما یونگ اوه می گوید تمام بیماران آزمایش بالینی او دچار ضایعه شده اند و سوگ جو حسابی شوکه می شود.

دکتر هیون به اتاق دکتر چه می رود و همه چیز را می گوید که دکتر چه جواب می دهد اگر این کار را انجام دهد آن سه بیمار را طوری از بین می برد که گویا از اول هم نبود است و اگر موضوع را علنی کند تنها پروانه پزشکی خودش باطل می شود.

دکتر هیون، جی سونگه را به اتاق عمل برده است و دکتر لی داوطلبانه می خواهد ریه اش را به همسرش پیوند بزند و می گوید این عاقلانه ترین تصمیم زندگیم است و از دکتر هیون می خواهد که هر چه سریع تر شروع کنند.