سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال ترکی استانبول ظالم

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال ترکی استانبول ظالم را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. سریال zalim istanbul در ژانر درام ساخته شده است و بازیگران این سریال عبارتند از؛ بهار شاهین، برکر گوون، سرا کوتلوبی، مینه توگای، دنیز اگور، ادریس نبی تاشکان، فیکرت کوشکان، سیمای بارلاس، اوزان دولونای.

سریال ترکی استانبول ظالم

خلاصه داستان قسمت ۱۶ سریال ترکی استانبول ظالم

پلیس ها شخصی را که خود را بنام فتحی معرفی کرده بود، دستگیر کرده اند و به در خانه آگاه آورده اند تا آنها تایید کنند. جنگ با دیدن آنها تعجب می کند اما آگاه با لبخند می گوید : در ظاهر اینطوریه که باباها به حرف پسرشون گوش نمیدن. اما در تنهایی به حرف پسر فکر میکنن. حالا عدالت اجرا میشه و حق به حق دار میرسه آگاه باتوجه به حرفهای جنک، با کمیسر تماس گرفته بود و درگیری های اخیرشان با کرم را توضیح داده بود. حالا با تحقیقات پلیس، فتحی که یکی از آدم های کرم است، دستگیر شده و اعتراف کرده است.

پس از رفت آگاه و جنگ، شنیز نگاهی به داملا میندازد و به اتاقش می رود. داملا به دنبال مادرش می رود و میگوید که او به برادرش حرفی نزده و نمیداند از کجا با خبر شده که سرایدار را بیرون کرده اند. جمره و جرن در هتل بحث می کردند و نمیدانستند که بعد از هتل کجا قرار است بمانند، ناگهان آگاه وارد اتاق هتل می شود و حیوان را همراه خود می آورد. سحر از دیدن پسرش از جا می پرد و او را در آغوش می گیرد و همه خوشحال میشوند. آگاه جیوان را با شواهد و مدرک از زندان آزاد کرده است و اتهام به موادفروشی خاتمه یافت. جیوان از آگاه تشکر می کند. آگاه می گوید : در واقع من باید از تو تشکر کنم. خبر دارم که به تو یک معامله پیشنهاد دادن تا اسم منو بیاری و خودت آزاد بشی.

اما اینکارو نکردی و حقیقت رو گفتی. از مادرتم تشکر میکنم بخاطر تربیت کردن همچین پسر جوونمرد و درستکاری سپس به سحر نگاه می کند. آنها وسایلشان را جمع می کنند تا با ماشین آگاه به خانه بازگردند. جرن به بهانه ی بیماری، به داروخانه می رود و تست بارداری می خرد وقتی به حیاط عمارت می رسند، آگاه می گوید صبر کنند تا شنیز بیاید. شنیز و داملا به حیاط می آیند و از دیدن سرایدارها تعجب می کنند. آگاه از شنیز می خواهد که از آنها بخاطر سؤتفاهم پیش آمده و بیرون کردنشان به نا حق، معذرت خواهی کند. شتیز و داماد از شنیدن این حرف شاخ در میاورند. شنیز آرام به آگاه می گوید که اینکار را نکند. اما آگاه حرفش را تکرار می کند.

شنیز به ناچار چند قدم جلو برمیدارد و آرام به سحر می گوید : یک سوءتفاهمی پیش آمده بود، معذرت میخوام سحر بعد از چند لحظه سکوت به بچه هایش می گوید که برویم حاضر شویم و سر کارمان برگردیم. سپس همه حیاط را ترک میکنند. جرن در خانه ادای شنیز را هنگام معذرت خواهی درمیاورد و با مادر بزرگش می خندند. داملا در حیاط با دوستش تلفنی صحبت میکرد که حیوان را می بیند.

او به سمت جیوان می رود و از او انتظار تشکر کردن دارد و می گوید که بخاطر عکس های سلفی اش از زندان آزاد شده است. جیوان خنده اش می گیرد و می گوید که تمام این اتفاقات و زندان و کتک خوردن ها بخاطر تو بر سرم آمده و حالا باید از من معذرت خواهی کنی، داملا می گوید که فقط یک شب در زندان بوده ای و چیز مهمی نیست. اگر به دانشگاه می رفتی آن وقت زندگی ات نابود می شد. جیوان از اینکه در گذشته به حرف مادرش گوش نکرده و درس نخوانده، پشیمان است. او معتقد است اگر درس می خواند دیگر یک راننده نبود.

داملا از این حرف زدن ها خسته میشود و خداحافظی میکند. در عمارت سر میز شام، داملا و جنگ نشسته اند و شنیز بخاطر میگرن اش سر میز نیامده. آگاه برای آوردنش به اتاق میرود. بشنیز میگوید: پیش آن خدمتکار ها منو کوچیک کردی. منو مجبور به معذرت خواهی کرد و آنها از این به بعد، از من، خانم خانه حرف شنوی نخواهند داشت. همه ی اینها تقصیر توست آنها به سر میز شام میروند.

جمره برای اینکه به ندیم سر بزند به عمارت می رود و می شنود که سر میز شام صحبت از شایعاتی است که از او و جنک پخش شده. او جلو می رود و به آنها همه نقشه ی جنگ و کارهایش را تعریف می کند، و در آخر اضافه می کند که جنک قصد تجاوز به او را داشته برای همین شیشه مشروب را به سر جنک کوبیده است. سپس به طبقه بالا می رود تا ندیم را ببیند. ندیم با دیدن جمرہ خوشحال میشود و او را بغل می کند. جمره روی دست ندیم جای زخم و تورم می بیند. او میخواهد بفهمد چه کسی اینکار را با ندیم کرده، از آن رو ویدیو دوربین مدار بسته را نگاه میکند. آگاه از جایش بلند میشود و به سر جنک فریاد می زند : بی شخصیت. چطور میتونی این کارها رو بکنی. دیگه حق نداری دورو بر جمره بری.

انگشتت هم نباید بهش بخوره..تو خواهر داری از خواهرت خجالت بکش در همین لحظه، جمره، ندیم را به سالن می آورد. و فیلم آزار و اذیت شنیز نسبت به ندیم را نشان می دهد و می پرسد: چرا اینکارو با ندیم کردی؟

 

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی استانبول ظالم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا