سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۲۱۶ سریال ترکی سیب ممنوعه | داستان سیب ممنوعه قسمت ۲۱۶

خلاصه داستان قسمت ۲۱۶ سریال ترکی سیب ممنوعه به همراه جزئیات و داستان کامل در این مطلب yasak elma مجموعه پرطرفدار درام و عاشقانه ترکیه ای ست که بازیگران اصلی آن عبارتند از: شوال سام در نقش اندر آرگون، تالات بولوت در نقش هالیت آرگون، اونور تونا در نقش علیهان، ادا اجه در نقش ییلدیز، سودا ارگنچی در نقش زینب. این مجموعه به کارگردانی نسلیحان ایسیلیورت و نویسندگی ملیس سیوئلک و زینپ سویا ساخته شده است. سریال سیب ممنوعه توسط شرکت تولید MED YAPIM تولید شده است.

خلاصه داستان قسمت ۲۱۶ سریال ترکی سیب ممنوعه
خلاصه داستان قسمت ۲۱۶ سریال ترکی سیب ممنوعه

لیلا با ناراحتی به اتاق می رود و ماجرا را برای زهرا تعریف میکند، و زهرا سعی دارد او را دلداری بدهد. لیلا میگوید که ییعیت به او در این مورد هشدار داده بود اما او باور نکرده بود. در خانه کایا، اندر بعد از برگشت به خانه از پیش اریم، برای او ابراز نگرانی میکند. او وقتی می فهمد که شاهیکا از کایا کار خواسته بود، عصبی شده و به کایا می‌سپارد که به هیچ وجه به او کار ندهد. شاهیکا از پشت دیوار صدای او را شنیده و با حرص به این فکر میکند که هرطور شده به اندر نشان دهد که چه میکند. او مقابل ییعیت خودش را به گریه زده و به او میگوید که بخاطر بیکار شدن دیگر انگیزه ای ندارد و میخواهد دوباره به سمت مشروب خوری و عیاشی برود.

او از ییعیت میخواهد که با کایا صحبت کند و از او بخواهد که او را استخدام کند. ییعیت پیش کایا می رود و به او میگوید که شاهیکا دوباره میخواهد سراغ عیاشی برود و از او میخواهد به شاهیکا کاری بدهد تا او نیز زیاد دور و بر اندر نباشد و مشکلاتشان کمتر شود. کایا از دست اذیت های شاهیکا حسابی کلافه می شود. صبح، شاهیکا به شرکت پیش نادر می رود و این بار از او میخواهد که او را استخدام کند. نادر میگوید که به هیچ وجه کسی را به یک بار کنار گذاشته و او همدست هالیت بوده است را دوباره استخدام نمیکند. شاهیکا با حرص بیرون آمده و با فردی به نان هالوک تماس میگیرد و از او میخواهد که مدارکی را برایش آماده کند. ییلدیز و اندر به کافه می روند. اندر این بار، رک به ییلدیز میگوید که نادر او را بخاطر ییلدیز تهدید میکند و تحت فشار گذاشته است چیز خلاف ظاهر آرامی که مقابل ییلدیز نشان میدهد، آدمی غیر منطقی و خشن است.

او نمی‌داند باید چه کند. ییلدیز دنبال راه حلی میگردد و سپس یاد عکسی می افتد که از روی عکس نادر گرفته بود. او از اندر میخواهد که از طریق این عکس، نادر را منصرف کنند. ییلدیز سپس به خانه صدقی می رود تا هالیت را ببیند. او از دیدن وضیعت هالیت و زندگی اش خیلی ناراحت می شود. او وقتی بیرون می آید، با مادرش تماس میگیرد و از او میخواهد که آیسل را برای خرید بفرستد و به خانه صدقی بیاید تا برای آنها غذا درست کند. مادر ییلدیز که از هالیت بیزار است و بلاهایی که سرش آمده را مستحق او میداند، از اینکه ییلدیز به فکر او و کمک کردن است حرصش میگیرد. اندر دوباره به شرکت و پیش نادر می رود و میگوید که ییلدیز باز هم نسبت به ازدواج با او موافق نیست.

او به نادر میگوید که گوشی ییلدیز را پنهانی چک کرده و داخل آن عکسی از نادر دیده بود و برای همین گوشی او را برداشته و همراه خودش آورده تا به نادر نشان دهد. نادر با دیدن آن عکس شوکه و به شدت عصبی می شود. او عکس را پاک میکند. اندر به نادر میگوید که با یکدیگر توافق کنند که حالا که او نتوانست ییلدیز را راضی کند ، در عوض عکس را برای او پیدا کرده و دیگر بی حساب هستند و او نیز از ازدواج با ییلدیز دست بکشد. نادر با ناراحتی قبول میکند.

 


⇐ برای دیدن مطالب بیشتر به لینک های: سریال ترکیه ای ، سریال ترکی عاشقانه ، سریال ترکی جدید و سریال های در حال پخش ترکیه مراجعه کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا