سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۲۲۰ سریال ترکی سیب ممنوعه | داستان سیب ممنوعه قسمت ۲۲۰

خلاصه داستان قسمت ۲۲۰ سریال ترکی سیب ممنوعه به همراه جزئیات و داستان کامل در این مطلب yasak elma مجموعه پرطرفدار درام و عاشقانه ترکیه ای ست که بازیگران اصلی آن عبارتند از: شوال سام در نقش اندر آرگون، تالات بولوت در نقش هالیت آرگون، اونور تونا در نقش علیهان، ادا اجه در نقش ییلدیز، سودا ارگنچی در نقش زینب. این مجموعه به کارگردانی نسلیحان ایسیلیورت و نویسندگی ملیس سیوئلک و زینپ سویا ساخته شده است. سریال سیب ممنوعه توسط شرکت تولید MED YAPIM تولید شده است.

قسمت ۲۲۰ سریال ترکی سیب ممنوعه
قسمت ۲۲۰ سریال ترکی سیب ممنوعه

صبح، شاهیکا به شرکت رفته و اتاق هالیت را تصاحب میکند و جا به جا می شود‌ . او دستور میدهد که اتاق نادر را نیز خالی کنند و چیزی از او به جا نماند. در خانه ییلدیز، زهرا به ییلدیز میگوید که تصمیم گرفته که سر کار برود و قرار است با آکین برای پیدا کردن کار برود. ییلدیز نیز از او حمایت میکند. هالیت حاضر شده و برای کار، به یک مصاحبه کاری در شرکتی می رود. او که نمیخواهد پول زیادی برای تاکسی بدهد، مجبور می شود برای اولین بار سوار اتوبوس بشود و این قضیه برای او عجیب و سخت است. در شرکت متقاضی، هالیت از اینکه بین نیروهای جوان در انتظار کار نشسته است، معذب است.کمی بعد، رییس شرکت می آید و با دیدن هالیت، او را شناخته و به اتاقش می برد. معلوم می شود که او قبلاً از کارمندان هالیت بوده است که هالیت او را اخراج کرده بود. آن مرد به هالیت میگوید که این شغل مناسب او نیست و بهتر است دنبال کاری بالاتر باشد. او به این بهانه عذر هالیت را می خواهد. جانر به حرف اندر، برای چک کردن حقیقت عقد شاهیکا و نادر به محضر رفته و عاقد آنها را پیدا میکند.

او از عاقد در مورد اندر و شاهیکا سوال میکند و عاقد میگوید که آنها را چند روز پیش عقد کرده بود. جانر می فهمد که عقد آنها واقعی بوده و از اینکه چیز مشکوکی پیدا نکرده است، کلافه می شود. بعد از اینکه جانر بیرون می آید ، عاقد با هالوک تماس میگیرد و میگوید که طبق خواسته آنها عمل کرده است. اندر در اتاق خود نشسته و شاهیکا پیش او می آید. او از اندر میخواهد که از شرکت برود، زیرا دیگر جایی برای او نیست. شاهیکا به قصد اندر را اذیت میکند تا رفتار او را تلافی کند. اندر میگوید که خودش قصد رفتن و استعفا داشته، زیرا در جایی که شاهیکا مدیریت کند نمی‌ماند. زهرا به همراه آکین به یک کتاب فروشی برای کار می رود. او وقتی مبلغ حقوق را می شنود، بسیار دلزده می شود، اما آکین به او میگوید که حقوق قانونی همین مقدار است و باید این مقدار را قبول کند. زهرا به اجبار و اکراه قبول میکند. از طرف دیگر، لیلا نیز پیش مسئول دانشگاه رفته و درخواست کار دانشجویی میدهد و قرار بر این می شود که در بوفه دانشگاه مشغول به کار شود.

در بوفه دانشگاه، لیلا با ییعیت رو به رو می شود و چون فکر میکند که ییعیت به او حس ترحم دارد، با او بحث میکند. ییلدیز با هالیت تماس میگیرد و به او خبر میدهد که قرار است بخاطر دندان درآوردن هالیت جان، یک مهمانی خانوادگی برای او بگیرد و از او میخواهد که حتما شب به خانه بیاید. هالیت که به خاطر پیدا نکردن کار کلافه است، با این حال قبول میکند و بعد از قطع تماس، به یک مغازه طلا فروشی می رود تا برای هالیت جان کادو بخرد. او بخاطر نداشتن پول کافی، به صورت قسطی و با کارت اعتباری یک سکه می‌خرد. اندر و جانر از اینکه هیچ مورد مشکوکی از شاهیکا پیدا نکرده اند ، عصبی است. آنها که دیگر هیچ راهی به جز نبش قبر و داشتن مدرکی از خود نادر ندارند و این کار را نیز خطرناک می دانند، تصمیم میگیرند ، بیخیال این ماجرا شوند.

 


⇐ برای دیدن مطالب بیشتر به لینک های: سریال ترکیه ای ، سریال ترکی عاشقانه ، سریال ترکی جدید و سریال های در حال پخش ترکیه مراجعه کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا