سریالسریال‌ایرانی

خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال پدرپسری از شبکه ۵ + عکس

در این مطلب از سایت خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال پدرپسری را که در ماه رمضان سال ۹۹ از شبکه ۵ سیما پخش می شود، مطالعه می فرمایید. این سریال اقتباسی از کتاب «آخرین نشان مردی» به قلم مهرداد صدقی است که به صورت طنزگونه و اپیزودیک، هر قسمت با قصه‌ای مجزا، پخش می‌شود. نویسندگی آن بر عهده احسان ثقفی، حسین حقیقی و محمد پایدار است.

قسمت ۲۸ سریال پدرپسری
قسمت ۲۹ سریال پدرپسری

خلاصه داستان سریال پدرپسری

این سریال اقتباسی از کتاب «آخرین نشان مردی» به قلم مهرداد صدقی است که به صورت طنزگونه و اپیزودیک، هر قسمت با قصه‌ای مجزا، پخش می‌شود. همچنین در راستای احیای فرم‌های نمایشی جدید از جمله «سیتکام» (طنز موقعیت) این سریال اولین سیتکام در بین سریال‌های اخیر تلویزیون است.

قسمت بیست و نهم سریال پدرپسری

حامد ماشین پدریزرگش را میگیرد تا رستوران سیار راه بیاندازد ولی روز اول همه خانواده اش باهاش همراه می شوند و حامد هرقسمت که می رود برای کمک کردن پاس کاریش میکنند به یه قسمت دیگه حامد ناراحت و عصبانی شده و به سمت خانه می رود. وقتی خانواده اش از سرکار برمی گردند از بودن حامد در خانه تعجب می کنند آنها میفهمند ه حامد ناراحت شده و بهش میگویند که از فردا خودت تنهایی برو کار کن.

فرداش حامد به همان جای قبلی می رود اما یه ماشین هم کنارش میاید و آش میفروشد . بعد از چند دقیقه میبیند که همه آش میگیرند و چیزی نتوانسته بفروشد. با خودش فکر میکند و به سمت دانشگاه میرود آنجا ماسک میزند تا خانم فرهمند نشناستش و خوب هم میفروشد تا اینکه خانم فرهمند میاید تا ازش دوتا ساندویچ الویه و ۲تا نوشابه بگیرد از آنجایی که نوشابه یدونه دارد می رود تا از سوپرمارکت برایش بخرد همین که می رود ماشینش را دزد میبرد با خانم فرهمند سوار ماشین پدرش میشوند و آنجا حامد میفهمد که خانم فرهمند دختر رئیس کمیته انظباطی است. حامد شب را به بهانه فروش بیشتر خانه نمیرود فردای آنروز یک نفر بهش زنگ میزند و از ساندویچش انتقاد میکند.

حامد محل فروش ساندویچ خرید را میپرسد تا بیاید و پولش را پس بدهد که میبیند ماشین آنجاست و به سمت خانه می رود. اول به پدرش میگوید پنچری گرفته و تمام پول هایش تموم شده اما بعد واقعیت را بهش میگوید و به پدرش افتخار میکند که نگذاشته است این همه مدت آب تو دلش تکان بخورد. در خانه همه جمع می شوند و شیرین خاله حامد میگوید اصلا چیشد یدفعه حامد خواست بره سرکار که مسعود دایی اش ماجرای عاشق شدن حامد را میگوید اما مسعود فکر میکند حامد عاشق دوست خانم فرهمند یعنی خانم شهابی شده است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا