سریالسریال خارجی

خلاصه داستان قسمت ۳ سریال ترکی استانبول ظالم

در این مطلب از سایت کولاک خلاصه داستان قسمت ۳ سریال ترکی استانبول ظالم را برای شما کاربران عزیز و علاقمند به سریال های ترکی آماده کرده ایم که در ادامه این پست می خوانید. سریال zalim istanbul در ژانر درام ساخته شده است و بازیگران این سریال عبارتند از؛ بهار شاهین، برکر گوون، سرا کوتلوبی، مینه توگای، دنیز اگور، ادریس نبی تاشکان، فیکرت کوشکان، سیمای بارلاس، اوزان دولونای.

سریال ترکی استانبول ظالم

خلاصه داستان قسمت ۳ سریال ترکی استانبول ظالم

شنیز در اتاق جلوی دوربین مدار بسته به بدیم که روی ویلچر نشسته غذا می دهد و تظاهر به مهربانی میکند زیرا آگه از دوربین نظاره گر اتاق است. اما شنیز کمی بعد دوربین را خاموش میکند و حرف هایی به زور به دهان ندیم میگذارد تا قورت بدهد. گویا آنها قرصهایی هستند که بیماری تذبم را وخیم تر خواهند کرد. ندیم تا جایی که میتوانسته مقاومت کرده و دست شنیز را محکم میگیرد. او که به سختی کلمه شما را به زبان می آورد میپرسد که چرا از من متنفری؟ شنیز از ینگه ندیه گذشته را فراموش کرده بوزخند میزند.

ندیم رازی از شنبز سی دانست که شبکس نمی داند، به همین متناظر ممکن است او را بیمار کرده باشند. آگاه تمام مدت بخاطر بیماری ندیم عذاب وجدان دارد و خود را مقصر میداند :چرا نتوانسته از امانت برادرش مراقبت کند آتش سوزی خانه تشدید شده و تمام دیوارها سوخته و سیاه شده اند. جمره و جیوان و سعر تلاش می کنند تا نش را خاموش کنند اما زبانه با آتش بالاتر می رود، تا جایی که میتوانستند وسایل و لباسهایشان را از خانه بیرون می آورند تا نسوزد، آن شب دراز، صبح میشود در حالی که هیچکس نخوابیده است و آتش سوزی به وسیله آتش نشانی متوقف شده، سحر به ناچار چمدان شپش را جمع کرده و به همراه خانواده راهی استانبول می شود.

او در اتوبوس تاکید میکند که برای سرایداری و کارکردن به عمارت کاراچای می روند و همگی باید کار کنند. در واقع سحر از خواستگاری آگاه برای برادر زاده اش بی خبر است؛ زیرا نریمان دلیل اصلی رفتن به استانبول را به دست نگفته است. نورتن خبر آمد خانواده دروسی را به آگاه می دهد که از این ها بی خبر و یکد فیه تصمیم به آمد گرفته اند توجیه کرده و آن را نشانه ی بی ادبی می داند. او به ترمینال یک ماشین میفرستد تا خانواده را با خود به عمار بیاورد. سحر از این لطف آگاه تعجب میکند و تا بحال ندیده بسته کسی بری خدمتکار ماشین بفرستد.

وقتی به مقصد می رسند. دهانشان از عظمت عمارت باز می ماند. آنان از پنجره متوجه حضور آنها میشود و به تر سر میرود تا دختر مورد نظر را ببیند. اما بجانا یک دختر دو دختر می بیند و نمی داند نورتن کدام یک را برای: ندیم در نظر گرفته اسه، چهره کاپشنی بنفش و بلند با شلوار پوشیده و جرب کاپشن قرمز کوتاه، دامن مشکی عمران جوراب شعاری بر تن دارد. سحر از نگاه خیره شده یا آگاه اصلا خوشش نیامده و به سمت دخترهایش میرود. آگاه فکر می کند که دختر کایش بنفش عروس آینده است اما تورش میگوید دختر کاپش قرمز را در نظر دارد اگه یه بندی میگوید که از سر تا پای آن دختر شراره، می بارد و معلوم است چطور دختریست. او دختری سر به زیر و ستین و شیر پاک خورده که نمک نشناس قید شد، میخواهد. توران دختر کوچک را تضمین می کند و می داند دختر بزرگتر تحصیل کرده و پرستار است برای همین مادرش برای ازدواج او
راغی نخواهد شد.

سپس تورتن به استقبال مهمان ها می رود و آنهارا به خانه ای سرایداری می برد. نریمان پنهانی با نورتن چ پچ می کند و به او میگوید که هنوز سحر درمورد خواستگاری دخترش نمی داند. چون خوشحال از اینکه به استانبول آمده به ایران عصاره می رود و می خواهد به شنیز و دخترش دالماء سلام کند، اما آنها جون و نمیشناسند و فکر می کنند بانوی کار جدیدی است که از طرفی آرایشگاه آمده اسنا۔ جرن که تا خورده است: چشم هایش پر می شود و میگوید نامور کار نیست و می رود. سپس از مادر بزرگش دنیل این رفتار اضل خانه را می پرسد، زیرا قبلا نریمان به جون گفته بود که آگاه شخصا عروسش را برای پسرش پسند کرده است، از این رو چون انتظار دارد که اهالی خانه او را بشناسند ولی می داند که کاسه ای ریر تیم کاسه است.

نریمان تمام آن حرف ها را به دروغ گفته و زیر بار نمی رود و حقیقت را پنهان می کند. تمتیز فکر می کند آنچا فامیل نووسن خانم هستند و چند روزی قرار است به عنوان سرایدار کار کنند،کمی بعد آگاه متوجه میشود که حال ندیدم بد شده و نمیتواند غذا بخورد از این رو په نورتن دستور می دهد. آن دختری که پرستار بود و صدا کند…

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی استانبول ظالم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا