سریالسریال خارجی

داستان کامل قسمت ۴۴ سریال ترکی دختر سفیر

داستان کامل قسمت ۴۴ سریال ترکی دختر سفیر به همراه خلاصه ای از جزئیات و ماجرای خواندنی سریال ترکی Sefirin Kizi در قسمت ۴۴ را اینجا بخوانید. سریال دختر سفیر را شرکت NGM Media و O3 Turkey Medya تولید کرده است. این مجموعه در سال ۲۰۱۹ و در ژانر درام ساخته شده و نام انگلیسی آن The Ambassador’s Daughter است. بازیگران مشهور این سریال Neslihan Atagül و Engin Akyürek هستند. دختر سفیر اقتباسی از یک مجموعه تلویزیونی کره ای ست که از شبکه Star TV پخش می شود.

قسمت ۴۴ سریال ترکی دختر سفیر
قسمت ۴۴ سریال ترکی دختر سفیر

سنجر که دلش نیامده ناره و ملک را در خانه روستایی تنها بگذارد، تا صبح جلوی خانه توی ماشین می نشیند. ناره صبح آماده می شود که به شرکت برود. با دودو تماس می گیرد و او به ناره می گوید شرکت یونانی که با آنها قرار دارند به خاطر مشکلات مالی می خواهد قرارشان را فسخ کند و به وجود ناره در شرکت احتیاج دارند. ناره دم در با سنجر روبرو می شود و وقتی سنجر می فهمد که او برخلاف خواسته سنجر که گفته بود دیگر با گیدیز کار نکند به شرکت می رود ناراحت می شود و ناره می گوید: «به خاطر حرف هایی که تو درمورد موگه گفتی گیدیز چند روز است به شرکت نرفته. »

سنجر می گوید: «تو از کجا میدانی؟ نکند با او پنهانی دیدار میکنی؟ » ناره از کوره درمی رود و می گوید: «اگر دوباره با این حرف ها اذیتم کنی رفتار بدتری با تو خواهم کرد. در ضمن اگر میخواهی کمکی کنی مواظب دخترمان باش تا من برگردم. » سنجر به او نزدیک می شود و می پرسد: «چرا از مونته نگرو به اینجا برگشتی؟ » ناره از جواب دادن طفره می رود و سوار ماشین شده و می رود. سنجر به خاطر حرف هایی که از پشت گوشی موگه درمورد آکین شنیده بود مشکوک شده و می خواهد هرچه زودتر از جریان سر در بیاورد. منکشه به زندان برای دیدن لوکی می رود و با گریه و زاری به او می گوید: « من نمی خواستم با سنجر ازدواج کنم و منتظر تو بودم ولی نجرت به خاطر پول و با زور من را به سنجر داد! اگر من را بکشی از این زندگی زجرآور راحتم میکنی. »

لوکی حرف های منکشه باورش می شود و می گوید: «با تو کاری ندارم ولی نجرت را به خاطر خیانتش خواهم کشت. ولی اگر سنجر بفهمد که یحیا به دزدها پول داده که بگویند نجرت بی گناه است و در دزدیدن ناره نقش نداشته است و نجرت آزاد شود دیوانه خواهد شد! » منکشه از شدت ترس زبانش بند می آید. گاوروک وقتی سنجر را بی حوصله و عصبی می بیند از او می پرسد: «اگر ناره به تو بگوید دخترت مال تو و پی زندگی اش برود تو بیخیال او خواهی شد؟ » سنجر غمگین و درمانده به گاوروک خیره می شود و گاوروک می گوید: «تو هنوز او را دوست داری. برو و با او صحبت کن. »

سنجر می گوید: «ما پدر و مادر خوبی برای ملک نیستیم. من هیچ وقت ناره را درک نکردم. من نمی توانم حالا که با زن دیگری ازدواج کرده ام این کار را بکنم و باعث عذاب منکشه بشوم. » منکشه به عمارت افه اغلو برمی گردد و با الوان روبرو می شود و الوان می پرسد: «دوباره با مادرشوهرم چه نقشه ای کشیده اید؟ ولی بدانید که به زودی آه ناره دامن تو و خالصه را خواهد گرفت. » منکشه طاقتش تمام می شود و می گوید: «من شنیده ام یحیا به کسانی که ناره را دزدیده بودند پول داده تا به بی گناهی برادرم شهادت بدهند و به زودی نجرت آزاد خواهد شد. در آن صورت این یحیا است که گرفتار خشم سنجر خواهد شد. »

زهرا که تازه وارد خانه شده حرف های منکشه را می شنود ولی نه او و نه الوان حرف های منکشه را باور نمی کنند. الوان با دیدن یحیا و خالصه جلو می رود و می گوید: «سنجر از کارهای شما خبر دارد؟ » یحیا می گوید: «خودم تصمیم گرفته ام و به کسی مربوط نیست. » الوان می گوید: «به خاطر مادرت حق مادر دیگری را پایمال نکن. » و رو به خالصه می گوید: «من به خاطر خوبی و شعور تو زن یحیا شدم و فکر کردم عروس بهترین مادرشوهر دنیا شده ام. ولی حالا میخواهی نجرت را آزاد کنی که راست راست راه برود. » و رو به یحیا می گوید: «همین الان همه چیز را درست کن وگرنه سنجر ما را نمی بخشد. » یحیا هم می گوید: «حالا که به جای من با مادرم ازدواج کرده ای حرف هایت برایم ارزشی ندارد! » زهرا هم رو به مادرش می گوید: «واقعا برایت متاسفم. » و خالصه از زور ناراحتی و عذاب وژدان گریه اش می گیرد


قسمت اول تا آخر سریال ترکی دختر سفیر +بازیگران و نقش ها


⇐ برای دیدن مطالب بیشتر به لینک های: سریال ترکی عاشقانه ، سریال ترکی جدید، سریال ترکیه ای و سریال های در حال پخش ترکیه مراجعه کنید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا