سریالسریال خارجی

سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا | داستان قسمت ۴۲۲ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا

در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک داستان کامل قسمت ۴۲۲ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا از نظرتان می گذرد، نظرات خود را در خصوص این سریال با ما در میان بگذارید.

زلیخا و بتول به دنبال راه حلی می گردند که بتوانند ضرر وارد شده را جبران کنند مهمت به آنها می گوید که نگران نباشید ضرر ها از شرکت بیمه جبران میشود و من با شرکت هلند حرف خواهم زد که باز ظرف یک ماه جنس های دیگر جور‌ کنیم و به آنها بفرستیم زلیخا هم قبول میکند اما از ته دل نگران است.

زلیخا به بتول می گوید که چرا مبلمان انتخاب نکردی بتول هم که بهانه ای ندارد می گوید نمی خواستم خرج اضافی برای شرکت داشته باشم اما زلیخا به او می گوید فورا مبل را انتخاب و به اتاق خود برای کار برو.

هاکان به زلیخا پیشنهاد می دهند به کافه بروند و زلیخا در آنجا به مهمت می گوید که تصمیم گرفته از دمیر جدا شود و مهمت در دلش به نوعی خوشحال میشود.

مهمت به عبدالقدیر می گوید در نبود دمیر هیج اقدامی نباید علیه یامان ها انجام داد و اگر زلیخا دست به فروختن زمین بکند باید انهارا با پول خوبی خریداری کنند عبدلقدیر هم از کار های مهمت عصبانی می شود و می گوید ینی انها را ما تحت حمایت بگیریم دمیر هم می گوید لازم باشد بله.

عبدالقدیر می گوید هاکان عاشق شده است و اگر او این کار را بکند همه ی نقشه ها بهم می ریزد پس باید جلوی او را بگیرد. نرمین با ساز و سیگنال با ماشینش وارد عمارت می شود وقتی بتول او را می بیند بسیار عصبانی می شود و هرچه از دهنش در می آید جلوی لطفیه زلیخا و دیگران به او می گوید شرمین هم ناراحت میشود بتول تظاهر میکند که شرمین این ماشن را با خسارت ازدواج او گرفته است و ماشین را فورا میبرد و برمی گرداند.

ثانیه به رفتار های بتول شک میکند و می گوید که چگونه مهریه ای است که هر چه خرج میکند تمام نمیشود و به زلیخا هم هشدار میدهد. بتول ماشین را پیش عبد القدیر میبرد و با عصبانیت می گوید چرا به مادرم ماشین فروخته ای عبدالقدیر هم با عصبانیت می گوید حرص مادر روانی ات را سر من خالی نکن.

شرمین با فسون درد و دل میکند و از دست بتول شکایت میکند فسون هم شرمین را حمایت میکند و می‌گوید راست می گویی. فسون پیش دوستانش میرود و از آنها میشود که بتول با فکرت رابطه دارد و به آنها می گوید شرمین و بتول ۳۰۰ هزار لیر پور دارند و همه تعجب می کنند.

فکرت پیش چتین میرود تا او را به شرکت برگرداند اما پس از کمی حرف زدن چتین می گوید که حاضر نیست دوباره برگردد و میرود به کارش که گارسون در یک رستوران است. شب بتول می آید و از شرمین عذر خواهی میکند و می گوید یکم فکر کن با این کار تو همه به ما شک میکردند و از دل شرمین در می آورد.

زلیخا پیش وکیلش میرود و از او میخواهد دادخواست طلاق را اماده کند وکیل هم می‌گوید که بهتر نیست صبر کنید اما زلیخا عصبانی میشود و می گوید این کار باید هرچه سریع انجام شود و وکیل را تهدید به اخراج میکند.

خلاصه داستان قسمت ۴۲۳ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا