سریالسریال خارجی

سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا | داستان قسمت ۴۲۸ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا

در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک داستان کامل قسمت ۴۲۸ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا از نظرتان می گذرد، نظرات خود را در خصوص این سریال با ما در میان بگذارید.

کسی که پیام قتل اومیت را به او رسانده است باعث می شود که پدر او مطمئن شود که دخترش به قتل رسیده است و در تصادف نمرده است، برای همین به سراغ دادستان می رود و درخواست نبش قبر او را می دهد.

پلیس درخواست او را قبول می کند و جنازه دخترش را کالبد شکافی می کنند، آن ها می فهمند که اومیت توسط گلوله کشته است، این خبر در روزنامه ها چاپ می شود که باعث تعجب تمامی اهالی چوکوروا می شود.

زلیخا به شرکت می رود، همه روزنامه ای که خبر در آن چاپ  را به او نشان می دهند که حالش بد می شود و خودش را به سرعت پیش فکرت می رساند.

بتول به اجبار شرمین را پیش لطیفه می فرستد تا در مورد ازدواجش با فکرت، با او صحبت کند. شرمین در حال گفتگو با لطیفه است که زلیخا با صورتی آشفته و حالی بد وارد خانه می شود.

لطیفه از آمدن ناگهانی زلیخا تعجب می کند و به دنبالش می رود. زلیخا تمام ماجرا را برای او تعریف می کند و اعتراف می کند که قاتل اومیت است. لطیفه با شنیدن حرف های او بهش دلداری می دهد و می گوید تو بچه داری و به خاطر این موضوع هم که شده نباید کم بیاری و تسلیم شوی.

تمام اهالی چکوروا بر این باور هستند که دمیر قاتل است و اومیت را کشته، پلیس ها برای ادامه تحقیقاتشان به خانه زلیخا می روند و برای بازجویی به ژاندارمری منتقلش می کنند.

دادستان برای زلیخا توضیح می دهد که به دمیر شک دارد و اگر پیدا شود، حکم او صد در صد اعدام است، زلیخا که عمیقا ترسیده است با چهره ای غمگین و چشمان اشک بار به دادستان خیره می شود.

 مهمت برای گرفتن اسلحه ای که اثر انگشت زلیخا روی آن است به سراغ عبدالباقر می رود اما او در ازای دادن اسلحه سهام میلیون دلاری مهمت از شرکت یامان ها را می خواهد که مهمت پوزخندی می زند و ادامه می دهد که آنقدر ها هم به زلیخا علاقه ندارد که بخواهد همچین پولی بهش بدهد و واز آن جا می رود.

خلاصه داستان قسمت ۴۲۹ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا