سریالسریال خارجی

سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا | داستان قسمت ۴۰۶ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا

در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک داستان کامل قسمت ۴۰۶ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا از نظرتان می گذرد، نظرات خود را در خصوص این سریال با ما در میان بگذارید.

اوزوم که آن جا ایستاده با شنیدن آن حرف ها شوکه می شود و با گریه به خانه میرود، زلیخا و صحنیه شوکه و عصبانی می شوند. فکرت به شرکت پیش بتول می رود و یک خودکار طلا به او هدیه می روند و برای نجات کرمعلی دوباره از او تشکر می کند.

بتول در مورد گشت و گذارد در چوکوروا صحبت می کند و فکرت هم او را برای گشتن می برد و بعد هم برای نهار او را بیرون می برد. زلیخا دوباره در بازار با هاکان روبرو می شود و بخاطر پس گرفتن کیفش، از او تشکر می کند. شب زلیخا در خانه به عکس دمیر نگاه می کند و تمام فکرش پیش اوست.

فکرت پیش زلیخا می رود و بابت نگرانیش در مورد دمیر با او درد و دل می کند. فکرت زلیخا را دلداری می دهد زمانی که آن ها به حیاط می روند تکین به بهانه ی رسیدگی به بار جدید از فکرت می خواهد شب به شرکت بروند.

او در راه به فکرت می گوید باید به خونه باغ بروند و مدتی آنجا بماند چون پشت سر او و زلیخا حرف می زنند و او نمی خواهد زلیخا ناراحت شود، فکرت از حرف های مردم عصبی می شود.

بتول برای شرمین تعریف می کند که کل روز با فکرت بوده و جلوی او با مظلوم نمایی سعی در جلب اطمینان فکرت داشته تا بخاطر شرکت او را پیش خودش نگهدارد، شرمین از او می خواهد مراقب باشد

روز بعد عمو شادی پیش زلیخا می رود و خبر می دهد هیچ اثری از دمیر پیدا نکرده است و چه زنده یا مرده اش از چوکوروا خارج نشده است، بعد هم می گوید در مورد خریدار سهام تحقیق کرده و او هاکان نبوده است و فردی به اسم مهمت کارا سهام را خریده است.

زلیخا این اسم را نشنیده و او را نمی شناسد. بتول در جاده است که ماشینش خراب می شود و در آن نزدیکی تابلوی تعمیرگاه را می بیند و داخل می رود. عبدالقدیز در حال صحبت با افرادش است که سفارش می کند باید زمین هایی را برای خرید در چوکوروا پیدا کنند، بتول جلو می رود و در مورد خرابی ماشینش می گوید و عبدالقدیر افرادش را می فرستد که بروند.

بتول خودش را به عبدالقدیر معرفی می کند و می گوید حرف های او را شنیده و می تواندر در مورد سرمایه گذاری در چوکوروا به او کمک کند.

روز بعد بتول با خوشحالی برای رفتن به شرکت آماده می شود او با خوشحالی به شرمین می گوید در جلسه امروز زلیخا شرکت نخواهد کرد و او با گرفتن امضای وکالت زلیخا تمام شرکت را تصاحب می کند.

وقتی که بتول به شرکت می رود با دیدن زلیخا در اتای جلسه شوکه می شود و زلیخا به بتول می گوید از این به بعد در شرکت خواهد بود.

کمی بعد هاکان وارد شرکت می شود چ به اتاق جلسه می رود و او می گوید: صبح بخیر من مهمت کارا هستم و ۲۵ درصد شرکت یامان برای منه! زلیخا با دیدن او شوکه می شود.

در ادامه می خوانید:

خلاصه داستان قسمت ۴۰۷ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا