تلویزیونسریالسریال‌ایرانی

چگونه سوژه هایمان را به برنامه ماه عسل و احسان علیخانی معرفی کنیم؟

مجله اینترنتی کولاک: ماه رمضان در تلویزیون با برنامه ماه عسل گره خورده است. بی شک یکی از پر مخاطب ترین برنامه های ویژه ماه رمضان، برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی است.

این برنامه در هر قسمت به یک موضوع اجتماعی از زبان مهمان برنامه می پردازد. علت موفقیت ماه عسل این است که مهمانان برنامه به صورت مستقیم با سوژه مطرح شده درگیر بوده و از تجربیات خود برای بیننده صحبت می کنند.

به طور حتم مخاطبین برنامه تجربیات جالب دیگری دارند و شاید تمایل داشته باشند که آن را در برنامه مطرح کنند. سوال اینجاست که این سوژه ها و تجربیات از چه طریقی به برنامه باید ارسال شود؟

ناصر کریمان مدیر گروه اجتماعی شبکه سه سیما در خصوص اینکه مردم از چه طریقی سوژه‌های خود را ارسال کنند، بیان کرد: مردم می‌توانند سوژه‌های خود را از طریق کانال برنامه در پیام رسان سروش ارسال کنند.

 

 

نوشته های مشابه

۲۰ دیدگاه

  1. سلام خسته نباشید خدمت اقای علی خانی وهمکاران محترم
    از شیراز مزاحم میشم مشکل بزرگی دارم یه وام ۷ میلیونی لازم دارم برای رهن خانه میخواهم با زن وبچه ام تو یک اتاق ۶ متری زندگی میکنم هر لحظه ممکنه این خونه به فروش بره اخه واسه مادرزنم هست وشریک هستن ایشون با پسرهاش ما هم یک اتاق ۶متری دادن دستمون اگر فروش بره ما هیج جایی نداریم واسه زندگی کردن از شما خواهشمندم این وام را واسه ما جور کنید واقساطش هرچی باشه مشکای نداریم ممنون از لطف وسپاس فراوانی که دارین

  2. سـلام من جوون ۲۴ساله که ۵ سال پیش به دلیل سقوط از ارتفاع ساختمون ۳ طبقه در حین کارگری دچار شکستگی مهره یازده و دوازده و باعث کشیدگی و له شدگی از این نقطه میباشم و در گردنم هم دچار گرفتی نخایی شدم که باعث شده دستام از کار بیوفتن الا میشه کلی گفت ک من از هر چهار عضو اصلی بدنم محرومم دستام حرکت دارن ولی مچ دستم با انگشتام حرکت ندارن من از کسی این پیامو میخونه تقاضا دارم بهم کمک کنن من ب علت نداشتن هزینه درمان نتونستم تا الا اقدامی برای بهبود دستام انجام بدم ی بیمارستان تو تهران هست بنام بیمارستان رفیده اگه من بتونم اونجا برم اونا میتونن دستامو راه بندازن و این بزرگترین ارزویه ک من دارم ولی نمیتونم به این بیمارستان رجوع کنم چون باید کسی باشه که حمایتم کنه من تو این مدت سختی زیاد کشیدم لطفا منو به این بیمارستان معرفی کنید یا منو به کسی که میتونه منو به این بیمارستان معرفی کنه اشنا کنید من از استان لرستان شهرستان پلدختر هستم.

  3. ?سلام جناب احوالتون گفتم شاید این ماجرا براتون شک آور باشه راستیتش من پدرم سیگار می‌کشید و منم طی ۳سال هی بهش میگفتم نکشن ولی گوششون بده کار نبود وبا خودم فکر کردم ک چکار کنم ترکش بدم آخه خیلی دوسش دارم پدرمو بعد اینکه شروع به سیگار کشیدن کردم الکی دود می‌گرفتم و اینا طی ۶ماه قوی تر و قوی تر ش کردم و همیجوی الکی سیگار و دود میکردم تا بستگان و دور اطرافیان ببینن تا اون موقع سیگارشو قطع کنه چون یه آدم سیگاری نمی دونه بگه سیگار نکش فک کردم بهترین راهه پیش گرفتم و موفق شدم بلاخره تا این ک فهمید و ازون به بعد با من حرف نزد الن کمتر از یه هفتس این اتفاق رخ داده جناب خیلی ماجرا داره من خودم خواننده پاپ هستم و در حال یاد گیری هزار تا فشار رومه درس دانشگاه تانک ک پدرم مغازه الکتریکی شو ول کرده دارم من اداره میکنم واز این طرف هم هنرمو خیلی دوست دارم از وقتی این اتفاق افتاده تمام مسعولیت خانواده گردنه کنه خسه کننده شده برام همه هم به چشم یک معتاد منو نگاه میکنن ولی هیچ عرفی نزدم باخودم گفتم تو ماه عسل متوجه میشیم داستان چیه خلاصه کردم سپاس ازتون امید وارم حال هم وتنتونو در ک کنید??

  4. سلام من اول زندگی شوهرم به زندان افتاد. پانزدهه سال زندان بود دوباره پسرم را چند نفر گول زدنند وچون بچه بود نفهمید با اینها چند سریع زورگیری کرده بود و حالا شش سال است زندان است و پسر بزرگم دستش قطع شده و شوهرم اعصابش خراب اشت ونان اور خونه ی من همین پسرم که زندان است همینه من میخوام بیام خدمت شما

  5. سلام. به نظر من بد نیست برا سوژه هایی که انتخاب می کنید یه تحقیقی هم بکنید یه مدرکی هم داشته باشید که یکی مثل اون دختره کی بود یاسمین اشکی؟!!! یا مثل اون سهتا خواهر نابینایی که قالی میبافتن نباشه یعنی میگم یه جوری سوژه هاتون را انتخاب کنید که هم برنامه شما پایدار بمونه هم مردم بیخود به چالش کشیده نشن. آخه بعضی وقت ها نه شما می تونید جواب زندگی سوژه هاتون را بدین نه هم سوژه هاتون می تونن حریم برنامه شما را حفظ کنن. واقعاً بعضی از قصه هاتون جذاب و شنیدنی هستند حیفه که یه همچین برنامه ای از دست بره. آخه برا بعضی از سازمان ها خصوصاً حالا مردم عادی را میشه بهش اهمیت نداد، هدف برنامه شما مشخص نیست اکثراً فکر می کنن این برنامه تلویزیونی صندوق خیریه است و این جور حرف ها و برا مهمان های شما توی شغل یا توی هر کار دیگه ای دردسر درست می کنن. ممنون اگه این نظر را بخونید. اگه بازم چیزی به ذهنم رسید میگم خدمتتون.

  6. عرض ادب خدمت آقای علیخانی نازنین …از من واجب تر خیلی ها هستن که به برنامه شما بیان و کاری براشون انجام بشه لکن خواستم من حقیر رو هم دورادور بشناسید و بدانید قلبا به شما علاقمند بوده و کارتان را می پسندم بنده از شاعران آسیب های اجتماعی کشور هستم که از کارتون خواب مطلق و دوران سیاه اعتیاد خودم رو به لطف خداوند سبحان به اینجا رساندم و سیزده سال حسرت دیدن دختر گلم رو به دوش کشیدم ….سال ها بعد از بهبودی از اعتیاد مجدد ازدواج نموده ولیکن این بار در امتحان الهی ودر اثر فاجعه ای حیثیتی زندگیم نابود شد و از دختر دومم که از همسر دومم بود نیز قریب شش است که بی خبرم و همیشه زندگی تاوان دوران تلخ اعتیادم را پرداخت نمودم لکن میان همه این پیام های غمبار خواستم بگویم امیدوارم و همیشه با انرژی و تلاش و راضی بودن به رضای خداوند در راه پیشبرد شعر و ادب پارسی مملکتم تلاش می نمایم ضمنا چند کتاب رسمی هم تا کنون منتشر نمودم….نه اعتراضی دارم و نه گله ای فقط به خاطر ظلم و جور دیگری کمر شکسته به کنج عزلت افتاده ام ….اگر ممکن است در برنامه تان از کتاب شعر من حقیر نام ببرید و بفرمایید اگر اسپانسر فروش یافت کنم نیمی از درامد هنری خود را مادام العمر به خیریه محک وقف می نمایم ..

    تا آن روز در فقر مطلق می سرایم و از بدی و زشتی و سیاهی دوری می کنم تا عهدم با خدایم حفظ گردد …اجرکم عندالله ….حقیر علی احمدی متخلص به حادثه ….شاعر نیلوفر

  7. اقای علیخانی…
    مطلبی دارم ..
    از گم شدن فردی ک بیشتر از ۱۵ ساله بعلت دعوا با پدرش گذاشته رفته..
    مادرش ازش خبری نداره ۱۵ سال چشم ب در منتظر بچشه…چند سال پیش توی شهر کرمون دیدنش ولی از اونوقت ب بعد هیچکس ندیدش‌‌…
    لطفا نذارید یه مادر بیشتر از این چشم به راه بچش باشه ..اون پسر الان ۳۵ سالی باید داشته باشه…هیچکسم ازش خبر نداره

  8. باعرض سلام وخسته نباشیدخدمت شما جناب اقای علیخانی ازبرنامه خوبتان واقعا تشکرمیکنم
    بنده ازبچگی سختی های زیادی رامتحمل شدم ودرد مردم رالمس کردم درتمامی دوران به فکراین بودم
    که چگونه میتوانم برای مردم عزیز خدمت رسانی کنم وبرای جوانان عزیز اشتغالزایی ایجاد کنم توانستم تعاونی خدمات بهداشتی ودرمانی مهرپرورراایجاد کردیم وزیر مجموعه های شرکت درمانگاه شوک -موسسه خیریه ومرکز نیکوکاری مهرپرور -مرکزندای مهرباران دختران اسیب های اجتماعی -تولیدی روپوش پزشکی وپرستاری-نشریه شوک-واشپزخانه خیریه جهت کمک به نیازمندان واشتغال برای ۶۵ نفر به صورت مستقیم و۱۸۰نفر به صورت غیر مستقیم ایجاد کردیم سال ۹۶به عنوان کارگروه ملی انتخاب شدیم وازطرف ریاست جمهوری ووزیر تعاون تجلیل شد وهمچنین کارافرین استانی دربخش خدمات انتخاب وتعاون برتر استانی معرفی شدیم وکارهای خوب وموثری برای مردم نیازمند انجام دادیم وبرنامه های بهتر واشتغالزاایی بیشتری برای اینده داریم

  9. سلام من یه دختر ۲۵ ساله ام‌که خیلی شیطنت داشتمو همه جا رفتمو خیلی ازادانه و حتی خاسته و…دیگران برام مهم نبود فقط ب فکر خودمو خوش گذرونیام بودم تا این که یه نشونه دیدم به سمت خدا رفتم و الان انقدی به خدا نزدیک شدم که بسیار خوشحالمو چادری شدم و از رفتن ب پارتی و ترکیه و… بسیار پشیمونم

    1. با عرض سلام وخسته نباشد خدمت شما آقای احسان علیخانی از برنامه خوبتون تشکر میکنم . اینجانب یکسال ونیم است در بیمارستان شهید بهشتی قم زایمان کرده ام ونوزاد بنده زنده متولد شد وبه دروغ گفتن فوت شده وفرستاده ایم به پزشکی قانونی درصورتی که ما نوزاد فوت شده ندیده ایم وبه ما اصلا نوزادی تحویل ندادن ونوزاد ما نه سرد خانه بیمارستان رفته ونه پزشکی قانونی رفته ونه بهشت معصومه ونوزاد مادر بیمارستان ناپدید شده توسط کارکنان وپزشک در اتاق زایمان وما به مراجع قضایی شکایت کردیم هنوز بعداز گذشت یکسال ونیم جوابی ندارن بدند به ما وپرونده ما ارسال شده به دیوان عالی در تهران وهمه اطرافیان به ما گفتن برو برنامه ماه عسل بلکه از این طریق نوزادت را پیدا کنند از شما خواهش میکنم به حرف مادر دلشکسته توجه گنید وکمک کنید نوزادم را پیدا کنم .باتشکر

  10. سلام آقای علیخانی پدر بزرگ من اهل دهشیریکی از روستاهای استان یزد هستند. توی مناطق فارس و یزد و… بسیار سرشناس هستند بخاطر اینکه مردم اعتقاد عجیبی به خودشون و جدشون دارند. تا حالا امکان نداشته که یه نفر با دل و جون به جدشون اعتقاد داشته باشه و جواب نگرفته باشه. خیلی زوج ها بودند که حدود ۲۰ سال ازدواج کردند و خارج رفتند و بچه دار نشدند ولی چون آوازه پدر بزرگمو شنیده بودند با دل شکسته پیش ایشون اومدند و به محض رفتن نتیجه گرفتن و خدارو شکر بچه دار شدند. یا خیلی از چیزهای جالب ترو باور نکردنی که حتما باید از زبون مردم بشنوین. خیلی دوس داشتم توی برنامتون شرکت کنند تا مردم از این چیزهای باورنکردنی بشنوند و باور کنند.ازتون خواهش میکنم که مارو به برنامتون بیارید.ممنونم ازتون

  11. با سلام. ممنون از برنامه ی خوبتون. ولی ما یه سوژه ی خوب داریم که معجزه ی خدا رو نشون میده. دایی من روی تاور کار میکنه و توی اواخر ماه خرداد ۹۷ ، بخاطر نقص فنی از ارتفاع ۴۵ متری میفته رو زمین و الآنم بیمارستانه. ولی الحمدالله تقریبا سالمه و فقط چند جا از بدنش خراش برداشته و یکی از پاهاش شکسته. دوست داریم در برنامه ی شما شرکت کنیم. با تشکر

  12. سلام اقای علیخانی یکی از دوستان ما ۲۲ساله ازدواج کردن و از همان روز های اول باسختی های زندگی رو به رو شدن و چند بار به حد صفر رسید زندگیشون به خاطر کلاه برداری هایی که سرشان امد ولی با لطف خدا ازهمه ی این سختی ها سر افراز بیرون امدن . بعضی وقتها به حدی رسید که بی خانه شده بودن و در خیابان به سر بردن و الان به لطف خدا صاحب خانه هستن امید وارم از داستان زندگی انها کسانی باشند بتوانند زندگی خود را محکم کنند و با سختی ها کنار بیایند

  13. سلام و درود خدمت آقای علیخانی
    من ۸ سال پیش ازدواج کردم یکسال خیلی خوب و خوشبخت زندگی کردم با همسرم خدا ی دختر هم بهمون داد زندگیمونو شیرین کرده بودتا..برای خانواده همسرم مشکلی پیش اومد مجبور شدن از شهری که ما زندگی میکردیم برن شهر خودشون…. پنج ۵ ساعت فاصله زمانی تا خونه پدرش بود که آخر هفته یا اونا میومدن یا ما میرفتیم سر به پدرو مادر همسرم میزدیم.یکی از آخر هفته ها که اونا اومده بودن منم شب کار بودم صبح اومدم خونه دیدم هیشکی نیست و ی نامه نوشته اگه زن و بچتو میخوای وسایلتونو جمع کن و بار کن بیا شهر ما.من دخترمو بردم مادر زنم نوشته بود
    من که علاقه شدیدی به همسرو دخترم داشتم با خوندن این برگه کاغذ حسابی ریختم به هم.با خانمم تماس گرفتم خندید و گفت مامانم شوخی کرد اونو نوشت و گفت میخوام اذیتش کنم.ما میریم و ۵شنبه میایم.تا ۵ شنبه نتونستم برم سرکار نمیتونستم دوریشونو تحمل کنم.مخصوصا دخترم که تازه بهم میگفت بابا.۵ شنبه صبح با خانمم تماس گرفتم گوشیش خاموش بود
    به مادر زنم زنگ زدم سلام و احوالپرسی کردم خیلی بد جوابمو داد گفتم گوشی زهرا چرا خاموشه . شروع کرد فحاشی کردن و قطع کرد
    چند دقیقه بعد خانمم زنگ زد گفت مامانم اینا که اومده بودن خونمون داداشم اینجا دعوا کرده و زندانش کردن مامانمم بخاطر اینکه تو نمیای اینجا خونه بگیری و اگه نیومده بودن خونه ما بچشون دعوا نمیکرد و از این حرفا
    دوباره مامانش زنگ زد و گفت اگه زن و بچتو میخوای باید بیای اینجا زندگی کنی وگرنه نمیزارم دخترم بیاد.منم کارم شهر خودمون بود نمیتونستم برم.همشون گوشیاشونو خاموش کردن تا ۲۵ روز تحمل کردمو دیگه نشد با پدرو مادرم رفتیم سراغ زن و بچم.که برادر زنم و مامانش با بد رفتاری و فحاشی ازمون استقبال کردن.من باهاشون درگیر شدم بزن بزن بدی کردم و نمیزاشتن زن و بچمو بیارن
    برگشتم بابا مامانمو بذارم شهر خودمون و برم سراغشون با درگیری هم شده بچمو حداقل بیارم که بابام نذاشت برگردم قسمم داد گفت میری یا میکشنت یا یکیشونو میکشی صبر کن خودشون میان.من ۳ ماه نرفتم ولی خیلیارو انداختم وسط که برگرده ولی برنگشت بعد از ۳ ماه ی شب خواب دخترمو دیدم ساعت ۳ شب بود خواب بدی دیدم وپاشدم نشستم پشت ماشین و مسیر ۵ ساعتیو ۳ ساعته رسیدم ولی از اونجا رفته بودن و هیچکس ازشون خبر نداشت

    من دیگه نتونستم برم سر کار ازبس مرخصی گرفتم و تو این مسیر رفتم و اومدم اخراجم کردن حالا منی که همه حسرت زندگیمو میخوردن زن و بچه و شغل و ماشینمم تو اون راه تصادف کردم ماشین نابود شد ماشین ۲۲ میلیونی ۸ سال پیش تصادفی دادم ۳ میلیون
    زن و بچه شغل و ماشینم از دستم رفت دوماه دیگه تو اون خونه موندم و صاحاب خونه گفت اینجا خانواده زندگی میکنه و شماهم مجردید همسرتونم که نیومد بااینکه شما مرد چشم پاکی هستید و ما کامل شما رو میشناسیم باید خونه را خالی کنی.خونم تخلیه کردم و وسایل زندگیمونم بردم گذاشتم انباری خونه بابام
    با خاک کوچه یکی شده بودم دوریشونو نمیتونستم تحمل کنم دوبار دست به خودکشی زدم ولی رسوندنم بیمارستان هربار
    من بدنسازی کار میکردم و گنگ فو توآ.باشگاهم نرفتم و سیگاری شدم همه تعجب میکردن سیگار دستم میدیدن و من شب تا صب صب تا شب کارم شده بود گریه زاری و تلفن زدن اینور و اونور دنبال زن و بچم
    آقای علیخانی من عاشق همسرم بودم توراه دانشگاه باهم آشنا شدیم ۵ سال باهم در ارتباط بودیم و بالاخره ازدواج کردیم نتونستم تحمل کنم و اول رو کردم به مشروب و ی شبم تو این نشستنا هروئین دادن دستم ومنم میدیدم حالم خوب میشه هر روز بهم دادن منم مصرف کردم
    ۸۴ کیلو عضله و ماهیچه بدنم شد ۴۰ کیلو
    عشق نابودم کرده بود و دیگه خونه هم نمیرفتم نمیتونستم تو صورت بابام نگاه کنم چون خیلی داغون شده بودم

    فقط تلفنی حرف میزدم و دروغ میگفتم بندر عباس دارم کار میکنم تموم سرمایه و پس اندازمو خرج کرده بودم تا یروز یکی از بچه هایی که باهم ورزش میکردیمو دیدم همکلاسیمم بود وقتی منو دید تو خیابون با صدای بلند شروع به گریه کردن کرد حالا ۳ سال بود زن و بچمو ندیده بودم
    حرفای مردمو فامیل بیشتر از همه داغونم میکرد .دوستم منو برد خونه خودش و کارایی برام کرد که داداش خودم نکرد
    منو ترک داد دستمو گرفت از ته لجنزار کشیدم بالا و کارمو پیش خودش درست کرد ۲ ساله دیگه مواد نکشیدم کارمم خیلی عالیه با حقوق خوب الان ۶ ساله زن و بچمو ندیدم و حدود یک هفته پیش ی نفر ی آدرس ازشون بهم داد تحقیق کردم درست بود زن و بچه من زنده بودن و با پدر مادرش زندگی میکنن.
    آقای علیخانی نمیتونم برم بچمو ببینم میترسم با دیدن دخترم سکته کنم آقای علیخانی کمکم کنید
    لطفا دختر منو بیارید تو برنامتون من دخترمو ببینم
    راستی همسرو دختر من خبر از اعتیاد من ندارن لطفا مسئله مواد کشیدن بین خودمون باشه.الان شکر خدا ۲ ساله پاک شدم و قیافم برگشت و وزنم ۸۶ کیلو هست
    آقای علیخانی فقط شما میتونید زندگی منو نجات بدید

  14. سلام اقای علیخانی عزیز.من سحر۲۶ساله از تبریز.۳ساله سرطان دارم. ۴سال هس یکیو دوسش دارم خانوادم بجز مادربزرگم فوت شدن تنها خانوادم مادربزرگمه. اقای علیخانی بعدسه سال امیدواری دو بار سرطانم خوب شدمادربزرگم قبول کردن عشقم بیاد خواستگاری اما باز خدا امیدو ازم گرفت سرطانم برگشت حتی ۱ماهم بهم مهلت ندادشادباشم زندگی کنم .اقای علیخانی اون شخص بهترین روزارو تو این چهارسال برام رقم زد با خنده هام خندید با گریه هام اشک ریخت اما بهم نفهموند فکرکرد نمیفهمم داره بهم امید میده تو دلش چخبره.تورو خدا توبرنامتون اسم قهرمان نو بگید ..سعید اهنامه ساکن تهران. الان ک براتون پیام میدم دکتر جوابم کرده دیگ امیدی جز سعیدم نداشتم ک خودم خواستم بره سر زندگی وایندش چرا باید اسیر یه مریض بشه درد بکشه بامن. خواهش میکنم اگه برای یه بیمار سرطانی یه کوچولو ارزش قایلین این پیام و دست اقای علیخانی برسونید. ازمردم التماس دعا دارم. سحر

  15. با عرض سلام و خسته نباشی خدمت آقای علیخانی و برنامه ی خوبتون من ساکن استان خوزستانم و دو برادر دارم ک با خودم میشیم ۳تا ما سه تا برادر از سن ۲۰سالگی به بعد به سختی راه میریم و قادر ب راه رفتن نیستیم و هر چی سنمون میره بالاتر بدتر راه میریم و درآمد آنچنانی هم نداریم ک ب دکتر برویم و تا جایی ک فهمیدیم این ی مریضی ایه ک اصلا درمانی ندارد و به چند دکتر هم مراجعه کردم آنها هم جواب درست و حسابی ندادن.فقط ی خواهش ازتون دارم ک مارو ببینید و به برنامتون دعوت کنین تا شاید کسی بتونه کمکمون کنه خیلی ازتون ممنون میشم بقران دیگه کلافه شدیم? ترو خدا بهمون کمک کنید لطفا…

    1. سلام اتفاقی پیام شمارو دیدم ی دکتر اهوازه که احتمالش زیاده بتونه شمارو خوب کنه عامری پل سیاه سلامت کده مهزیار دکتر صادقی

      1. سلام پسر من سرطان بدخیم استخوان داشت و خدارو شکر خوب شد البته با کمک خدا و ائمه اطهار دوس دارم پسرم ب برنامه ی ماه عسل بیاد پسرم ۱۶سالشه چکار باید برا دعوتش یکنیم دوس دارم با اینکار یکم روحیه اش شادتر بشه و خوشحالش کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا