گفتگو

گفتگوی کولاک با رضا یزدانی: بیست سال « بدون حاشیه » کار کرده ام

دوست دارم موسیقی من « جهانی » شود

رضا یزدانی، خواننده و آهنگساز، هنرپیشه سینما، تئاتر و تلویزیون، متولد بیست و چهار مهر هزار و سیصد و پنجاه و دو، در تهران است؛ هنرمندی با صدای متفاوت که بیشتر ترانه های او محتوای اجتماعی و نوستالژیک دارند. در کارنامه موسیقی رضا یزدانی به آلبوم های «شهر دل»، «پرنده بی پرنده»، «هیس»، «ساعت بیست و پنج شب»، «ساعت فراموشی»، «خاطرات مبهم»، «ساعتا خوابن»، «سلول شخصی»، «نوستالژی»، «دوئل در آینه»، «درهم» و در کارنامه بازیگری اش فیلم هایی مانند «طهران تهران»، «رئیس»، «حکم»، «بوی گندم»، «من ناصر حجازی هستم» و «آبی به رنگ آسمان» اشاره کرد. با رضا یزدانی که این شب ها تئاتر «عاشقانه های خیابان» را روی صحنه دارد، گفتگویی تابستانی داشته ایم که با هم می خوانیم.

گفتگو: عباسعلی اسکتی

عکس: ریحانه شاکری

 

 چه ویژگی هایی در یک نقش باعث می شود آن را بازی کنید؟

وقتی می خواهم کلا یک نقش را انتخاب کنم، حالا غیر از ویژگی های خود نقش «کستینگ» خیلی برای من مهم است، فیلمنامه مهم است، کارگردان کار مهم است و خب باید نقش به شکلی باشد که از پس خود نقش هم بر بیایم، یعنی اگر از من خیلی دور باشد، قطعا آن را انتخاب نمی کنم.

 

این شب ها تئاتر «عاشقانه های خیابان» را اجرا دارید، تئاتر کجای زندگی شماست؟

رزومه هنری ام با تئاتر شروع شده است. سال شصت و شش و شصت و هفت دو تئاتر کار کردم و بعد از آن آلبوم «شهر دل» منتشر شد. بعد هم با آقای رحمانیان پنج تئاتر کار کردم. تقریبا هشت تا تئاتر قبل از این کار کرده ام، منتها خیلی پراکنده بوده و مرتب نبوده است. بستگی به این دارد که وقت کنم یا از کاری خوشم بیاید تا قبول کنم.

 

حالا چرا بعد از تئاتر خوانندگی را انتخاب کردید؟

آنجا هم خوانندگی تئاتر می کردم.

 

کار خواننده های دیگر را دنبال می کنید؟

نه! هیچ کدام را دنبال نمی کنم. اینکه می گویم هیچ کدام را دنبال نمی کنم به این معنا نیست که نمی شنوم، چرا، کار همه بچه ها را که منتشر می شود در سایت موزیک ما یا صفحه های اینستاگرام که همدیگر را فالو داریم، می شنوم و می بینم، ولی گوش نمی دهم! جنس موسیقی که من می شنوم و در ماشین خودم «پلی» می کنم، جنس موسیقی دیگری است، موسیقی ایرانی نیست، بنابراین هیچ وقت اینها را پلی نمی کنم، منتها همین طوری در اینستاگرام یا فضای مجازی دنبال می کنم.

 

فکر می کنید در تاریخ موسیقی ایران ماندگار می شوید؟

ان شاءا…! سعی خودم را می کنم که ماندگار شوم. من تنها خواننده ای هستم که در بیست سال گذشته توانسته در مارکت بماند. از مجموع خواننده هایی که از نسل اول موسیقی ایران شکل گرفته و بوده اند، من و علیرضا عصار مانده ایم، بقیه خواننده ها آمده اند و رفته اند، چند نسل خواننده بوده اند. امیدوارم تداوم داشته باشم.

 

خوش چهره بودن چقدر در بولد شدن یک هنرمند موثر است؟

مهم است دیگر! بالاخره این هم یکی از فاکتورهای بولد شدن است، خیلی فاکتورهاست، نوع پوشش است، استایلی که برای خودمان انتخاب می کنیم، چهره است، نوع دیالوگ و حرف زدن است، گاهی ارتباط با مردم است، برخورد با مردم و خیلی فاکتورهای مختلفی است که شما بتوانید تداوم داشته باشید و بولد شوید که یکی از این فاکتورها چهره است.

 

نظر مخاطبانتان مخصوصا در دنیای مجازی چقدر برای شما اهمیت دارد؟

نظر مخاطب قطعا مهم است و من نظریاتشان را پیگیری می کنم، می پرسم و بعضی وقت ها رعایت می کنم. در واقع همین مخاطب است که می آید بلیت کنسرت شما را می گیرد و کار شما را می شنود، فیلم شما را می بیند. هنرمند با مخاطب خودش زنده است.

 

کامنتی بوده در فضای مجازی که در ذهنتان بماند؟

پست های من معمولا هزار تا و بعضی پست ها دوهزار تا کامنت می خورد و خیلی وقت ها می نشینم و آنها را می خوانم. یک وقت هایی شده همه دو هزار کامنت را می خوانم تا ببینم مخاطبانم چه می گویند و خیلی جالب است که مثلا اگر در اینستاگرام من هزار تا کامنت می گذارند، شاید سه چهار کامنت بد پیدا نکنید، همه مثبت است، گاهی وقت ها هم چیزهایی می نویسند که جالب و جذاب است. مثلا سر همین تئاتر یک نفر نوشته بود که من یک فوق لیسانس بیکار هستم و بعد شما باید تئاتر کار کنید؟ من نفهمیدم یعنی چی؟ چون فوق لیسانس تئاتر است، من جای ایشان را در تئاتر تنگ کرده ام؟ این چه ربطی دارد؟ کسی جای کسی را نمی تواند تنگ کند و هر کسی می تواند در جامعه جایگاه خودش را پیدا کند، همه ابراز لطف دارند.

 

کمتر پیش می آید کامنت های یک پیج تا این حد مثبت باشد.

بله همین طور است، چون همه کامنت های من کاری است و کامنت حاشیه ای ندارم. بیست سال است دارم کار می کنم و همه بیست سال را بدون حاشیه کار کرده ام.

 

اتفاقی افتاده که دوست نداشته باشید چهره مشهوری باشید؟

یک وقت هایی یک چیزهایی پیش می آید، ولی به آن شکلی نیست که بگویم ای کاش مشهور نبودم. اذیت می شوم، ولی بالاخره اجتناب ناپذیر است.

 

اگر بخواهید با خواننده دیگری «فیت» بدهید، انتخاب شما چه کسی است؟

این که دارم می گویم شاید یک آرزو باشد، اما خیلی دوست دارم با «راجر واترز» فیت بدهم!

 

در مقوله هنر تصمیمی گرفته اید که پشیمان شده باشید؟

در کارهای هنری که انجام داده ام؟! نه خدا را شکر، البته شده که کار جزئی و رفاقتی کرده باشم و بگویم ای کاش این کار را نمی رفتم و رفاقتی کار نمی کردم، ولی خیلی کم و شاید دو سه بار بیشتر پیش نیامده است.

 

چهار شخصیت که دوست داشتید کنسرت شما را از نزدیک تماشا کنند؟

دوست داشتم فرهاد مهراد بیاید و خدا رحمتش کند، خسرو شکیبایی را هم دوست دارم، البته عمو خسرو اجرای من را دیده بود، ولی این روزها احساس می کنم اگر بود و می توانست در سالن باشد، چکار می کردم. «مارتین اسکورسیزی» و «کوئنتین تارانتینو» دو کارگردان که فن آنها هستم و دوستشان دارم هم دوست داشتم در کنسرت من حضور داشته باشند.

 

چهار وسیله که به جزیره تنهایی خود می برید؟

قطعا یکی گیتار است، یکی چیزی که بشود با آن فیلم ببینم، قلاب ماهیگیری و علی اوجی را هم می بردم.

علاقه مندی ها و تفریحات شما؟

من بیشتر کار می کنم، در حوزه های مختلف، سینما، تئاتر، تلویزیون، آلبوم، کنسرت و تقریبا بیشتر اوقات من با کار کردن می گذرد، ولی اگر بخواهم یک مقدار در واقع سرگرمی برای خودم داشته باشم، تنیس بازی می کنم و بعضی وقت ها هم فوتبال بازی می کنم یا فوتبال را دنبال می کنم، من قبلا فوتبالیست هم بوده ام.

 

به نظر شما استقلال امسال قهرمان می شود؟

بالاخره باید هر تیمی و هر گروهی و هر آدمی امیدوار باشد تا بهترین اتفاق بیفتد، چرا که نه؟! هم استقلال و هم طرفدارانش باید به قهرمانی امیدوار باشند.

 

آقای یزدانی، خط قرمزهای شما  چیست؟

خط قرمزهای من سیاسی است، اصلا دوست ندارم وارد سیاست شوم و بزرگترین رفتاری که ناراحتم می کند، این است که آدم ها سعی می کنند جلوی پیشرفت آدم های دیگر را بگیرند، سعی نمی کنند خودشان خودشان را بالا بکشند، این بدترین اتفاقی است که در جامعه امروز ایران دارد می افتد. من همیشه می بینم در جامعه هنری یا جاهای دیگر که طرف از اینکه همکار و رفیقش پایین بیاید، خوشحال می شود و نمی فهمم چرا این اتفاق می افتد. من همیشه می گویم اگر رفیق شما جایگاه برجسته ای پیدا کند، بهترین اتفاق این است که دست شما را هم می گیرد و به نفع شماست. وقتی رفیق شما بدبخت باشد، چه چیز خوبی برای شما دارد؟ این را درک نمی کنم که دارد در فرهنگ ما زیاد می شود.

 

آرمانشهر شما در دنیای هنر چیست؟

خیلی دوست دارم موسیقی من و من نماینده ای از ایران باشیم که جهانی می شود، بتوانم در آن مارکت کار کنم، بتوانم «گرمی» بگیرم. آرزو دارم موسیقی من جهانی شود و گرمی بگیرم.

 

چیزی که انتظار داشتید امروز باشید، هستید؟

بله، خدا را شکر.

 

ده سال دیگر کجا هستید؟

در همین مملکت و بین همین مردم و اگر سلامتی باشد همچنان می خوانم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا