گفتگو با کاترینا کایف درباره فیلم «بهارت» و مشکلات افسردگی اش
مجله اینترنتی کولاک ، ترجمه: سمیرا فیض آبادی : کاترینا کایف بازیگر برجسته سینمای هند در حال حاضر فیلم موفق «بهارت» با سلمان خان را در اکران دارد که توانسته به فروش خوبی دست پیدا کند. کایف قرار است به زودی در فیلم پلیسی «Sooryanvanshi» ساخته روهیت شتی یک بار دیگر مقابل آکشی کمار ایفای نقش کند. او که پیش از این با بازی خیره کنندهاش در فیلم «زیرو» توجه منتقدین را به به خود جلب کرده بود می گوید برای فیلم «بهارت» انرژی زیادی صرف کرده و این فیلم را یکی از دشوارترین و بهترین فیلمهایش میداند. سالهای زیادی است که ظاهر زیبای این ستاره مشهور سینما او را به چهره مورد علاقه منتقدین و مخاطبین تبدیل کرده است و عمدتا فیلمهای او کارهای پرفروشی هستند. البته سال گذشته دو فیلم «Thugs of Hindostan» و «Zero» را در اکران داشت که متاسفانه هر دو فیلم در گیشه ناامید کننده بودند اما فیلم جدید او بهارت توانسته توجه مخاطبین را جلب کند. به بهانه اکران فیلم موفق «بهارت» ، مجله مطرح سینمایی فیلم فیر با کایف مصاحبهای انجام داده که بخشهایی از آن را در اینجا پیش روی شما قرار میدهیم:
رابطه با رنبیر کاپور در سطوح مختلفی برایم بسیار مهم بود
به نظر میرسد اوضاع در مورد شما تغییر کرده است؛ مدتی احساس میشد روی یک لبه تیز حرکت میکنید…
شاید، برای من خیلی چیزها به لحاظ شخصی و حرفهای تغییر کرده است. بعد از اینکه رابطه عاطفی قبلیام به هم خورد، من مجبور شدم خیلی چیزها را درمورد خودم و زندگیام و سبک زندگیام مورد تحیلیل و بررسی قرار بدهم. هر چیزی که قرار بود اتفاق بیفتد، اتفاق افتاد. هر چیزی به خاطر یک دلیلی اتفاق میافتد. یادم میآید وقتی برای فیلمبرداری فیلم «بار بار دکو» با هواپیما به تایلند میرفتم یک سری افکار تکراری در ذهن من می آمد، وقتی شما در یک چیزی گیر می کنید شرایط واقعا برایتان آزار دهنده میشود و شما را رها نمیکند. حس خیلی بدی دارد و همان باعث شد که من بسیار مطالعه کنم. میخواستم بفهمم که عملکرد ما انسانها چگونه است. و طی یک شب رویکرد و نگاه من به جهان نوع دیگری شد.
چطور؟
شاید احمقانه و بعید به نظر برسد اما من فهمیدم که ما فقط یک زندگی داریم و یک روز قرار است که بمیریم. این دو مسئله واقعیت هستند. بنابراین ما نمیتوانیم با خودمان این گونه رفتار کنیم. دردها و مشکلات بسیاری اطراف ما وجود دارند. خیلی از ما آدمها در آشفتگی به سر میبریم اما من میخواستم بفهمم درمورد این آشفتگی چه میشود کرد. اگر من میخواهم لاغر شوم نمیتوانم بنشینم و پیتزا بخورم بلکه باید باشگاه بروم، حدود دو ساعت ورزش کنم و به رژیم غذاییام توجه کنم. درمورد احساساتمان هم همین گونه است. مطالعه و انجام کارهای خاصی مثل یوگا به من کمک کرد. این بدان معنا نیست که من به مرحله ای رسیده باشم که هیچ چیز روی من تاثیر نگذارد؛ هنوز هم غمگین میشوم و هنوز هم احساساتی هستم. مردم هنوز هم میتوانند با احساسات من بازی کنند و همچنان آسیب پذیر هستم اما دیگر این چیزها مرا نمیشکنند.
چه چیزی به شما این قدرت را داده است؟
یک حس اعتماد در من ایجاد شده است. یک حس منطقی و روشن. نکته اینجاست که شما نباید هر فکری که در سرتان میآید را باور کنید . این یکی از پایههای اساسی یوگا است. باید احساسات و افکارتان را ببینید و از دست افکاری که شما را آزار میدهد رها شوید.
بسیاری از سلبریتیها از ترسها و نگرانیهایشان صحبت میکنند. آیا شما هم این گونه مشکلات را داشتهاید؟
قطعا، هرکسی تنشهای شخصی و شیوه خاص خودش را برای غلبه بر آنها دارد. مثل عالیا بات که درمورد حس نگرانیای که بارها با آن مواجه شده صحبت کرده است. این گفته مهمی است. دیپیکا پادوکن از درگیری با افسردگی صحبت کرده بود و اینکه چطور یک سری افراد به او کمک کردند از آن رها شود. درمورد من مطالعه یک سری کتاب و کارهای دیگر به من کمک کردند که بفهمم برده هر فکری که به سرم میآید نیستم. شما نباید زیر فشار این افکار فرو بریزید. این جهان دیوانه وار پیچیده به خاطر من و شما نیست که ادامه دارد. هرکسی که این دنیا را هدایت میکند کنار شماست پس به او ایمان داشته باشید. افکار مخرب را از ذهن خود دور کنید.
چقدر اعضای خانوادهتان در ایجاد این تغییرات به شما کمک کردند؟
مادرم پیش از آنکه من به دنیا بیایم در انجام کارهای خیر فعالیت داشت. او خیلی کنار ما نبود. بنابراین ما آن توجه خاص فردی که هر کسی به طور معمول از والدینش دریافت میکند را نداشتیم. ذهن من آزاد بود تا جهان را بدون هیچ تاثیر خارجی درک کند.خیلی رویاپردازی میکردم. چیزهای را که دوست داشتم در واقعیت اتفاق بیفتد در ذهنم تصویرسازی میکردم. همیشه چیزها را در ذهنم خلق میکردم. خیلی کوچک بودم.
آیا با توجه به اینکه پدر و مادر شما از هم جدا شده بودند، آیا شما تاثیر حضور قدرتمند یک مرد در زندگیتان را نداشتید؟
بله، همین طور است. عدم حضور و همراهی پدر در زندگی هر فردی یک خلا ایجاد میکند و باعث میشود هر دختری احساس آسیب پذیری بکند.
آیا مورد خاصی از این خلا را در ذهن دارید؟
هر بار که در شرایط سخت احساسی قرار میگرفتم تصور می کردم کسانی که حمایت پدرانه قدرتمندی دارند که بی قید و شرط آنها را دوست دارند، باید شرایط خوبی داشته باشند.
آیا در روابط عاطفیتان یا حتی در میان دوستان و کارگردانها به دنبال کسی بودید که این حس را به شما القا کند؟
فکر نمیکنم؛ خیلیها میگویند اگر دوستان واقعی شما به اندازه انگشتان یک دست باشند شما خوش شانس هستید. دوستان مورد اعتماد و نزدیک من مرا خیلی خوب می شناسند. آنها میدانند که شما از کجا آمدهاید، ترسها و ناامنیهای شما چه چیزهایی هستند. البته که جدایی پدر و مادر من نقش مهمی در این مسئله داشته است. مادر من یک خانواده شامل هفت دختر و یک پسر دارد.
آیا تاکنون از مادرتان پرسیدهای تصور او از به دنیا آوردن ۷ دختر چه بوده است؟
(با خنده) بله، من از مادرم پرسیدهام که چه فکری میکرده که این همه بچه به دنیا آورده و اصلا چطور توانسته این همه بچه به دنیا بیاورد. اما در چند سال اخیر چیزی که مادر در مورد زندگی به من گفته است خیلی به من کمک کننده بوده است. حالا که از دور مسائل را میبینم میفهمم که کاری دشواری برایش بوده است.
آیا خواهرهای شما به عنوان نوجوانان دارای تفاوت های ایدئولوژیکی زیادی با شما هستند؟
نه، من دختر ساکت و آرامی بودم که همیشه توی خودم بودم. من به شدت درون گرا بودم. نمیدانم چطور شد که توانستم بازیگر شوم. گاهی اوقات افراد در یک رابطه هویت واقعی خود را از دست میدهند.
آیا شما هم این مسئله را تجربه کردهاید، ارتباط عاطفی قبلیتان چه چیزی به شما آموخت؟
من از هیچ چیز احساس پشیمانی ندارم چراکه برایم یک تجربه بود. آن رابطه(رابطه با رنبیر کاپور) بسیار آرام، متعادل و باثبات بود و من چیزهای زیادی نیاموختم فقط تجربه خوبی برایم بود. آخرین رابطه من یک تجربه خاص بود که برایم در بسیاری از سطوح مختلف خیلی مهم بود. بعد از آن احساس میکند درک و عقلم خیلی بیشتر شد. حالا دیگر هیچ برنامه از پیش تعریف شدهای ندارم که بگویم این گونه یا آن گونه باید اتفاقات شکل بگیرند و این همان ذهنیت بازی هست که میخواهم حفظش کنم. دوست ندارم شخص مقابلم را در فشار قرار بدهم. برای یک فرد حفظ هویت واقعیاش بسیار مهم است، اهداف خودتان را در زندگی داشته باشید تا از دوستیهایتان حفاظت کنید.
بنابراین شما میگویید که زندگیتان محور همراهان و دوستان مذکر می چرخید؟
ما خودمان مسئول رفتارهایمان هستیم. اما من به خودم اجازه دادم تا در همه بخشهای زندگیام تعادل را حفظ نکنم و این در نتیجه به سلامت روحی منجر نمیشود.
چطور توانستهاید رابطه دوستانهای را با نامزدهای قبلیتان، چه سلمان خان و چه رنبیر کاپور حفظ کنید؟
شما باید برای همه کسانی که در زندگی گذشته شما بودهاند احترام قائل باشید. شما اشتراکاتی با آنها داشتهاید که باید به آن اشتراکات احترام بگذارید. به علاوه چسبیدن به تلخی های گذشته چیزی جز ناراحتی ندارد. زندگی به اندازه کافی سخت هست نباید آن را سختتر کرد. زندگی با خود موانع، دشواری و زمانهای سخت، فراز و نشیب میآورد. من ترجیح میدهم به جای یک چمدان سنگین با کوله بار پشتی سبک از این مسیر عبور کنم. فکر کردن به تلخیها شما را پیر میکند چراکه سلولهای مغز خیلی چیزها را حفظ میکند.
آیا گذر زمان و افزایش سن در کنار آمدن با چالشهای زندگی کمک کننده است؟
افزایش زمان خیر بلکه کسب تجربه است که به آدم کمک میکند
آیا وارد رابطه جدید شدهاید؟
خیر، مجرد هستم
شما وقتی با سلمان خان و رنبیر کاپور هم درگیر رابطه بودید میگفتید مجرد هستید…
نه این طور نیست.
البته که میگفتید…
(میخندد) ما همه اشتباه میکنیم و ممکن است من کاملا صادق و راستگو نبوده باشم. و تنبیه من این است که وقتی حقیقت را میگویم کسی حرفم را باور نمی کند. من تنها و مجرد هستم.
به خاطر اینکه همیشه انکار کردهاید.
قبل هم گفته بودم، تا زمانی که ازدواج نکنم مجرد هستم و هنوز هم روی حرفم هستم. اگر درگیر یک رابطه جدی نباشید پس تنها و مجرد هستید.
این به آن معناست که درگیر رابطه هستید اما جدی نیست؟
نه به این معنی نیست.
خیلی خوب، سراغ فعالیت حرفهای شما برویم؛ شما برای بازی در فیلم «زیرو» واکنشهای حیرت انگیزی گرفتید…
چیزی که جشنواره فیلم فیر به خاطر آن جایزهای به من داد. شما باید یک جایزه به من بدهید. چه غم انگیز!
چه احساسی داشتید وقتی فیلمهای بزرگی همچون « Thugs of Hindostan» و «زیرو» در گیشه خوب عمل نکردند؟
بازی من در «تاگز هندوستان» مثل یک حضور افتخاری بود. بنابرین پذیرفتن نتیجه آن برایم آسانتر است. نقش من در «زیرو» هم کوتاه بود اما محتوایی که با آن نقش را بازی میکنید بسیار مهم است.تکلیف آناند راج نسبت به بخش بازی من در فیلم خیلی روشن بود و میدانست در فیلم تاثیر گذار و تغییر دهنده بازی است و این برای ما یک شانس ایجاد می کرد. فیدبک دریافتی هم قابل درک است. ما قلب و روحمان را در این فیلم گذاشتیم همان کاری که در فیلم «بهارت» کردیم.
ظاهر شما در فیلم «بهارت» جذاب است…
وقتی فیلمنامه را خواندم به طرز دیوان وار جذب آن شدم. شاید برای بازیگر دیگری این نقش تکراری و عادی به نظر میآمد اما برای من تجربهای جدید بود.
وقتی پریانکا چوپرا از این پروژه کناره گیری کرد انتظار داشتید که عوامل سازنده فیلم سراغ شما بیایند؟
نه، نگاه خاصی به آن نداشتم
انتظار نداشتید سلمان خان هر لحظه با شما تماس بگیرد؟
نه، علی کارگردان قدرتمندی است و صدای گیرایی هم دارد. او فیلمهای ۲۰۰- ۳۰۰ کروری به اعتبار خودش در کارنامهاش دارد. بنابراین او تصمیمات خودش را میگیرد و همه به آن احترام میگذارند.وقتی علی فیلمنامه را برای من فرستاد من آن را دوست داشتم. او کاراکتر را برای من ننوشته بود اما ما گفتیم بگذارید آن را امتحان کنیم. سلمان خان در انتخاب من برای این نقش دخیل نبود. اولین روزی که سر فیلمبرداری این کار او را دیدم او مشغول فیلمبرداری یک سکانس بود و من برای انتخاب لباس رفته بودم که او به من سلام کرد و من گفتم: «سلام، مرا به خاطر داری؟»
به عنوان یک بازیگر طی این سالها رابطه شما با سلمان خان چطور پیش رفته است؟
سلمان خان نسبت به بازیگر مقابلش خیلی پذیرا و منعطف است. وقتی من سر فیلمبرداری رفتم، ۱۰۰۰ درصد آماده کار بودم و سمان خان از این بابت برای من احترام قائل شد. او تلاش مرا تحسین میکند. ما یک ارتباط قابل احترام و سالم با هم داریم و من در ارتباط با او از حد و مرز خودم تجاوز نمیکنم.
چه چیزی باعث شد برای بازی در یک فیلم تجاری به نام « Sooryavanshi» قرارداد ببندید؟
من آدمی هستم که چیزها را به صورت مفرط انجام می دهم. روهیت شتی کارگردانی معقولی است که در ژانر خاصی از سینما کار میکند. او کارگردانی بی حسی نیست و دنیای خاص خودش را در فیلمسازی خلق کرده است. من به تصمیمم برای انتخاب این فیلم فکر کردم من بعد از ۹ سال با آکشی کمار در این فیلم همبازی میشوم. آخرین کار مشترک ما «تیس مار خان» بود. زوج هنری من و آکشی روی پرده سینما موفق و توجه زیادی بدست آورده است و به عنوان یک تیم سعی می کنیم دوباره یک کار خاص و ویژه خلق کنیم. روهیت شتی قبلا هم برای چند فیلم به من پیشنهاد کار داده بود که متاسفانه تاکنون قسمت نشده بود همکاری داشته باشیم.
شما هیچ وقت در مورد فیلمهایی که در گذشته رد کردهاید صحبت نمی کنید و این قابل تحسین است…
کار بی فایدهای است. اگر من در یک فیلم بازی نکنم چرا باید درمود ان حرف بزنم. بهتر است کار خودمان را انجام بدهیم و دنبال چیزهایی بگردیم که برایمان کارآمد هستند.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |