سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا | داستان قسمت ۴۰۷ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا
در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک داستان کامل قسمت ۴۰۷ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا از نظرتان می گذرد، نظرات خود را در خصوص این سریال با ما در میان بگذارید.
بتول به مهمت کارا میگوید آنها تصور می کردند شخصی به نام هاکان سهام را خریده است. ولی زلبخا بحث را عوض میکند و آنها به اتاق دمیر می روند در اتاق آنها با مهمت کارا صحبت میکنند و از او میخواهند سهام را پس بدهد مهمت کارا می گوید علاوه بر سهام شرکت آنها سهام شرکتهای دیگر را هم خریده و کارهای زیادی در چوکوروا انجام داده است و قصد پیشرفت در چوکوروا را دارد. زلیخا متوجه میشود به این آسانی ها نمی توان از سهام را از مهمت پس بگیرند.
بتول بعد از شرکت به ملاقات عبدالقدیر میرود و به او می گوید نمی تواند فعلاً زمینههایی را برای فروش به او آماده کند چون برخلاف تصورش زلیخا به شرکت برگشته و از طرفی سهامدار جدید شرکت مهمت کارا آمده است. عبدالقدیر می گوید مهمت کارا دوست صمیمی اوست و او را میشناسد و از طرفی او مشکلی نیست و از بتول میخواهد این کار را حل کند.
بتول در مورد مدیر مالی شرکت که حواسش در محاسبات جمع است هشدار میدهد. عبدالقدیر میگوید میتواند به روش خودش او را از سر راه خود بردارد در حیاط خانه دمیر صحنیه مشغول دادن حقوق هفتگی کارگران است شرمین پیش او میاید و با طعنه از کارهای صحنیه ایراد می گیرد و او غفور را به سوء استفاده از نبودن دمیر متهم میکند.
آنها با هم بحث می کنند و شرمین به داخل خانه می رود و به خدمتکارها دستور میدهد که دکور خانه را تغییر بدهد. لطیفه داخل می رود و محترمانه از او ایراد میگیرد و میگوید زلیخا خانوم خانه است و باید در مورد خانه تصمیم بگیرد. شرمین عصبانی می شود و خودش را یامان و صاحبنظر میداند و به لطیف توهین میکن.د همان موقع و طول به خانه می رود و با دیدن بحث آنها ناراحت میشود و با مادرش دعوا میکند و از طرف شرمین از لطیفه عذرخواهی می کند.
بتول شرمین را به خانه میبرد و به خاطر رفتار تندش با لطیفه او را سرزنش می کند و می گوید تصمیم دارد با فکرت ازدواج کند و این برخورد او درست نیست. شرمین تعجب میکند میگوید از این قضیه خبر نداشته است و شرمین مادرش را مجبور میکند شب برای عذرخواهی به خانه دمیر برود. زلیخا لطیف در حیاط نشسته اند که بتول جلو میرود و از لطیف عذر خواهی می کند و کمی بعد هم مهمت کارا میآید و با همه آشنا میشود، او برگه ای برای زلیخا آورده است از طرف خودش برای کارهای شرکت به او حق امضا داده است.
در ادامه می خوانید:
خلاصه داستان قسمت ۴۰۸ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |