سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا | داستان قسمت ۴۰۹ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا
در این مطلب از سایت مجله اینترنتی کولاک داستان کامل قسمت ۴۰۹ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا از نظرتان می گذرد، نظرات خود را در خصوص این سریال با ما در میان بگذارید.
زلیخا به همه می گوید بسته ای از سوریه از طرف دمیر امده و همگی خوشحال می شوند. زلیخا از اینکه دمیر زنده است خوشحال می شود و اشک شوق می ریزد.
ان ها سریع داخل می روند تا دست خط داخل نامه را با دست خد دمیر چک کنند. دست خط کمی متفاوت است و تکین و لطفیه می گویند ممکن است کمی با عجله نوشته باشد.
زلیخا نمی خواهد قبول کند که ممکن است دمیر آن را ننوشته باشد. فکرت می گوید در سوریه دوستی دارد که می تواند کمکش کند و تصمیم می گیرد با چتین به سوریه بروند.
شرمین و بتول دم در عمارت هستند و شرمین از اینکه همگی داخل هستند و او را نخواستند عصبی می شود و می خواهد بداند آن ها در مورد چه چیزی صحبت می کنند.
فکرت و چتین برای رفتن به سوریه آماده می شوند که زلیخا هم می خواهد همراه آن ها برود که فکرت و تکین او را منصرف می کنند و از او می خواهند در عمارت کنار بچه ها بماند، زلیخا که طاقت ندارد قبول می کند.
مهمت کارا و عبدالقدیر با هم هستند و عبدالقدیر راجب مراسم ختنه سرون یامان ها صحبت می کند و می گوید آن ها می خواهند مثل همیشه قدرت خودشان را به رخ بکشند.
او هم می گوید قصد دارد خودی نشان بدهد و در این کار خیر با یامان ها سهیم شود. مهمت کارا به عمارت یامان ها می رود و فکرت او را در حیاط می بیند و از امدنش به ان جا عصبی می شود و در مورد اینکه کارهای شرکت به خانه ربطی ندارد طعنه می زند.
کمی بعد آن ها حرکت می کنند و تکین می گوید مسائل زلیخا و روابطش با شریکش به او ربطی ندارد. فکرت می گوید نگران است و حس خوبی به مهمت کارا ندارد.
در خانه دمیر شرمین در مورد نامه دمیر به مهمت می گوید و زلیخا از اینکه شرمین مسائل خانه را بازگو می کند عصبی می شود. مهمت کارا راجب مراسم ختنه سرون سوال می کند و برای شرکت در این کار خیر تمایل نشان می دهد.
در ادامه می خوانید:
خلاصه داستان قسمت ۴۱۰ سریال ترکی روزگارانی در چوکوروا
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |