سرانجام نقش ها در قسمت پایانی سریال دلدار چه شد ؟+عکس و جزئیات

مجله اینترنتی کولاک  ، زهرا امیدی : شب گذشته قسمت پایانی سریال دلدار با کش و قوس های فروان و جذابیت های خاصش روی آنتن شبکه دو سیما رفت و مخاطبانش را به فکر و تامل واداشت .

اتفاقاتی که در سریال دلدار رخ داد همچون دومینویی به هم پیوسته بود ؛ مرگ پژمان آخرین قربانی دست به عمل زدن های آدم هایی بود که گاهی اوقات احساساتشان بر عقلشان غلبه می کرد .

در ادامه سرانجام تمام شخصیت های سریال دلدار را که از ابتدای قصه با آن ها آشنا شده بودید را بخوانید :

کامیار آدم بده ی دنیای رونا و آرش بود

نقش کامیار را در سریال دلدار مهران نائل ایفا نموده بود ؛ او سال ها پیش،از همسرش رونا به علت رد کردن خط قرمز های اخلاقی جدا شده بود .

امابعد از جدایی اش از رونا هنوز به او فکر می کرد و تصور می کرد که می تواند او را تصاحب کند ؛ کامیار زمانی که فهمید آرش وارد زندگی رونا شده است رنگ عوض کرد و تصمیم گرفت او را تصاحب کند .

باشگرد های مختلف به رونا نزدیک شد و هدفش دور کردن آرش از رونا بود ؛ اما تلاش های کامیار جواب نداد چون آرش و رونا از نوجوانی عاشق یکدیگر بودند و حالا به همین راحتی ها از همدیگر دست نمی کشیدند .

کامیار در این روزهای آخر از آرش اخاذی عشق می کرد و گفت که بعد از عقد با رونا کیف پولش را به او پس می دهد .

بعد از اینکه آرش خودش را تحویل پلیس داد تمام برنامه های کثیف کامیار نیز نقشه بر آب شدو از سوی خانوده اش طرد شد .

ندا و رامین سر عقل آمدند…

مشکلات زناشویی ندا و رامین یکی ازگره ها ی اصلی سریال دلدار بود ؛ از همان قسمت های ابتدایی مشکلات مالی این زوج که منجر به جدایی آن هاشده بود  به تصویر کشیده شد .

رامین شوهر ندا دوست نداشت کارگر دیگران باشد و  دنبال کسب و کار خودش بود ؛ همین بلند پروازی های رامین موجب اختلاف او و همسرش ندا شد .

ندا از شکست های مالی پی در پی همسرش کلافه بود و به همین علت از او درخواست  مهریه و پول نقد کرد .

ندا عاشق زندگی شان  بود  سخت گیری هایش به شوهرش به خاطر حفظ ثبات زندگی شان بود ؛ زمانی که ندا فهمید اینبار قرار نیست هست و نیست رامین به باد برود با او همراه شد و پشتیبانی اش کرد . 

در پایان سریال دلدار رامین و ندا با هم آشتی کردند و با پس انداز اندکی که داشتند خانه ای کوچک رهن کردند و به فکر بچه دار شدن افتادند….

صالح بهترین دوستی که آرش را نجات داد

یکی از مثبت ترین نقش ها در سریال دلدار کارکتر صالح بود ؛ تماشاگران با او در زیرزمین یک چاپخانه آشنا شدند و آرام آرام به عمق شخصیت او پی بردند.

صالح پسری مومن و محافظه کار بود و آرش را به معرفی کردن خودش به پلیس دعوت می کرد ؛ یکی از علل اصلی نجات پیدا کردن آرش از اعدام و مرگ وجود دوست خوبش یعنی صالح بود  .

صالح شخصیتی عمیق و دوست داشتنی داشت در طول قصه کمتر به زندگی خصوصی او پرداخته شد .

قطعا صالح نیز در زندگی اش عشقی دارد و برای آینده برنامه هایی دارد ؛ اگر نویسنده بیشتر به شخصیت این کارکتر محبوب می پرداخت به جذابیت سریال افزوده می شد .

یکی از نظریه های قوی برای خط داستان دلدار وجود عشق عمیق در قلب صالح به شادی بوده است که تاکنون جایی مطرح نشده است .

این احتمال وجود دارد که صالح عاشق شادی بوده و زمانی که می فهمد سامان در زندگی شادی است ؛ حرف دلش را به زبان نمی آورد .

شادی دختر ساده لوح دردسر ساز

الناز حبیبی با آن چهره معصوم و دوست داشتنی اش نقش شادی را در سریال دلدار ایفا نمود .

شاید دختری ساده لوح بود که در محل کارش به جای تمرکز روی وظایف اصلی اش درگیر رابطه احساسی می شود و همین موضوع او را از شغلش دور می سازد و موجب شکست رئیسش در مزایده می شود .

یکی از علل اصلی کشته شدن پژمان در دلدار شادی بود ؛ اگر شادی انقدر بچه گانه رفتار نمی کرد و به آسانی به سامان اعتماد نمی کرد و رقم مزایده را به او نمی گفت هیچ کدام از این اتفاق ها نمی افتاد .

در قسمت آخر دلدار شادی به سامان رسید و این زوج جوان بی تجربه زندگی عاشقانه ای را آغاز کردند .

پژمان قربانی اشتباهات دیگران شد

قتل پژمان توسط آرش خط اصلی داستان سریال دلدار بود ؛ اینکه آرش شبانه به شرکت رفت و پژمان را کشت ظاهر ماجراست .

مرگ پژمان حاصل اشتباهات دیگران بود که همچون زنجیر به یکدیکر وصل شد و در پایان این جوان بی گناه تقاص داد .

قاسم بیست سال پیش با تصمیم احساسی و سکوت بیجایش سامان را یتیم کرد، سامان در پی انتقام و با دلی پر از کینه به سراغ پژمان آمد ،او به جای اینکه به سراغ قاسم برود و منطقی از او جبران بخواهد رقم مزایده را به بهرامی لوداد و تمام هستی پژمان را به باد داد .

پژمان بدون فکر داد و بیدا سر شادی راه انداخت ، او را تهدید کرد و کتکش زد ، همینجا پژمان می توانست شادی را اخراج کند و از طریق قانون شادی را مجازات کند اما فکر نکرد !

شادی شبانه به خانه رفت و جلوی برادرش گریه و زاری به راه انداخت ، آرش عصبانی شد ؛ به سراغ پژمان رفت و یک لحظه اشتباه کرد و پژمان راکشت …

رونا صبور ، دوست داشتنی و عاشق واقعی

رونا از دوران دانشگاه به آرش علاقه مند بود حالا بعد از سال ها اورا پیدا کرده بود و عاشقنه دوستش داشت .

او اولین کسی بود که فهمید برای آرش مشکلی پیش آمده و رفتارش معمولی نیست ؛ حتی زمانی که آرش او را طر کرد بازهم پا پس نکشید و کنار آرش ماند .

او و آرش دو سال بعد از بخشیده شدن آرش توسط قاسم با یکدیگر عقد کردند .

ستاره مظلوم ترین نقش دلدار بود

ستاره نامزد پژمان بود که کمتر به لایه های شخصیتی او پرداخته شد ؛ او و پژمان رابطه ی عاشقانه داشتند و شبی که قرار بود پژمان به خواستگاری او بیاید پژمان کشته شد .

قطعا مرگ عشق برای ستاره ضربه بزرگی بود ؛ اما آسیب های روحی او به تصویر کشیده نشد و کارگردان به چند سکانس گریه و اشک ریختن توسط ستاره بسنده کرد .

 

سامان پسری که عقده ی کودکی کار دستش داد

اگر سامان به فکر انتقام نبود و واقعا به دنبال حقش نزد قاسم می رفت هیچ گاه اتفاقات تلخ اکنون رخ نمی داد.

سامان روایتگر قصه زندگی آدم های خاکستری جامعه بود ؛ آدم هایی که چشمشان را قصه های سیاه زندگی شان را پر می کند و برای خالی کردن عقده های دورن شان از همه چیز می گذرند .

زمانی که سامان فهمید آرش پژمان را کشته است سکوت کرد و به کمک او رفت چون می دانست یکی از مقصرین اصلی این اتفاقات خودش است و اگر او این کارها را نمی کرد اکنون پژمان زنده بود .

همانطور که پیشتر گفتم شادی و سامان در قسمت پایانی دلدار با یکدیگر ازدواج کردند .

قاسم ، پدری که بخشید تا آرامش بگیرد

قاسم نقش کلیدی در سریال دلدار بود ؛ او زمانی با آرش آشنا شد که پژمان روی تخت بیمارستان بود و مرگش قطعی نشده بود ؛ قاسم در میانه سریال به آرش شک کرد و با خودش گفت که چرا یک جوان بدون هیچ چشمداشتی باید به او کمک کند .

 

قاسم آرش رابخشید و گفت که آرش قاتل نیست ؛ او تنها عصبانی شده و مرگ پژمان به علت اشتباهات همه آدم های دورو برش بوده است و اولین اشتباه را خودش را آتش زدن آن کارگار رقم زده بود .

دلدار ، ارزش تماشا داشت

و سخن آخر اینکه سریال دلدار ارزش تماشا داشت و در پاسخ به این که این سریال کدام سوال را پاسخ داد جواب دارد .

دلدار یاد داد لحظه ای عصبانیت یک عمر پشیمانی را به دنبال دارد و هر تصمیمی که ما در زندگی می گیریم روی زندگی امروز و فردای خودمان و اطرافیانمان اثر می گزارد .