نادر رضا نوری مرد اسرارآمیز دهکده طبیعت قزوین کیست؟+ بیوگرافی و فیلم
مجله اینترنتی کولاک: نادر رضا نوری موسس دهکده طبیعت قزوین مرد عجیبی است. برخی به او لقب مرد اسرار آمیز را داده اند. نادر رضا نوری سال ۱۳۳۷ در تهران متولدشده و در حال حاضر به همراه همسر آمریکاییاش در خانهای شبیه غار در باراجین قزوین زندگی میکند. او تحصیلاتش را در رشته مهندسی عمران در آمریکا به پایان رسانده است. او متخصص سازه های زیرزمینی است و سالها در مترو تهران و در بخش حفاری تونل فعالیت می کرد و افسر مهندس مترو بود.
نادر رضا نوری به حیوانات علاقه زیادی دارد. او وقتی در آمریکا زندگی می کرد حیوانات زیادی را در خانه نگه می داشت. بعد از نقل مکان به ایران و اتمام کار در مترو تصمیم به احداث دهکده طبیعت قزوین می گیرد. این دهکده با امکانات بالا محل زندگی حیواناتی است که نوری آنها را جمع آوری کرده است.
دهکده طبیعت قزوین در سال ۱۳۹۲ با همت نادر رضا نوری و با سرمایه گذاری شهرداری قزوین شروع به فعالیت کرده است و هر روز بر تعداد بازدیدکنندگان از این دهکده طبیعت در قزوین افزوده می شود. بسیاری از علاقه مندان برای دیدن نحوه زندگی حیوانات این مجموعه و امکانات آن به این مکان می روند.
ماجرای حمله شیر به نادر رضا نوری
نادر رضا نوری چندی قبل در جریان بازدید علیاصغر مونسان رئیس سازمان میراث فرهنگی از دهکده طبیعت موردحمله یک قلاده شیر قرار گرفت و به اورژانس منتقل شد؛ علت حمله این شیر هنوز مشخص نیست.
منوچهر حبیبی معاون سیاسی امنیتی استانداری قزوین در این خصوص گفت: در سفر معاون رئیسجمهور به استان قزوین و در حین بازدید از دهکده طبیعت که ظهر امروز صورت گرفت متأسفانه پس از ورود مسئول دهکده به داخل قفس شیرها شاهد حمله یک قلاده شیر به آقای نوری بودیم که خوشبختانه با مداخله بههنگام مأموران و مربیان حیوانات این حادثه کنترل شد.
وی بیان کرد: هر چند این حادثه میتوانست پیامدهای ناگواری داشته باشد اما خوشبختانه این حادثه به خیر گذشته ولی مربی شیرها از ناحیه دست و کتف زخمی شده و تحت مداوا قرار دارد.
نادر رضا نوری در خصوص این حادثه گفت: وضعیت جسمانی ام با تلاش کادر پزشکی مساعد است و مشکل خاصی ندارم. وی در خصوص این حادثه با بیان اینکه شیر درندگی از صفات شیرهاست، گفت: باز بودن درب قفس دوم اعلت این حادثه بود. مدیر دهکده طبیعت قزوین افزود: من عاشق حیوانات هستم و این اتفاق هیچ تاثیری در عشق و محبتم نسبت به حیات وحش نخواهد داشت.
مصاحبه با نادر رضا نوری
از خودتان برایمان بگویید؟
با توجه به رشته تحصیلیام در سالهای گذشته مدیر راهاندازی مترو تهران و مترو کرج، مدیرعامل سازمان قطار شهری کرج و حومه، مسئول جمعآوری زلزله بم در ستاد معین تهران بودم و در حال حاضر هم درگیر مترو هستم و اطلاعاتم در خصوص مترو را بهصورت آکادمیک در آمریکا بهصورت تجربی در ایران به دست آوردم، در کنار اینها نیز اکنون در استان قزوین دهکده طبیعت را راهاندازی کردم و از حیوانات مختلف نگهداری میکنم.
– رشته تحصیلی شما با نگهداری از حیوانات فاصله زیادی دارد، چرا به این حرفه رو آوردید؟
در کودکی در خانهای زندگی میکردم که چند حیوان اهلی داشتیم و مادرم همیشه آنها را تیمار میکرد، من نیز به درمان حیوانات وحشی بهخصوص حیوانات در حال انقراض علاقهمند شدم، درواقع منزلی بزرگ داشتیم که همیشه حیوانات اهلی آنجا بودند و من، برادر و خواهرم حیوانات مصدوم که در محل عبور میدیدیم را به خانه میآوردیم و با آنها مهربانی میکردیم، مادر تیمار میکرد و کارهای دامپزشکی را انجام میداد، در واقع این ارث خانوادگی است.
– پس نگهداری از حیوانات، ارث خانوادگی شما است؟
ما از طرف مادری انصاری هستیم از رگه انصاری بزرگ که به شجره خواجه عبدالله انصاری برمیگردد، یکی از مواردی که در زندگی ما مشاهدهشده، این است که ما عاشق نجات جان اجزای طبیعت هستیم و در خانواده ما نزدیکی با حیوانات همیشه وجود داشته است، این مسئولیت در هر دوره به عهده کسی بوده تا جایی که به خاطر دارم مادرم این کار را میکرد و من بهعنوان پسر ارشد این مسئولیت را به عهده گرفتم.
– از خانواده خودتان بگویید؛ آیا فرزندان خودتان هم در این حوزه فعال هستند؟
چهار فرزند دارم، دو دختر و دو پسر، «ایلخان» پسر بزرگم است که دکترای ورزش دارد و رئیس فدراسیون نجاتغریق غواصی و آبدرمانی کشور است، «شیردل» برق خوانده و مجموعه حفظ نگهداری حیاتوحش در پارک چمران کرج را دارد، یکی از دخترهایم فوقلیسانس شهرسازی است و دیگری در مقطع فوقلیسانس دامپروری تحصیل میکند، همسرم نیز موسیقی خوانده و آمریکایی است، خانواده ما علاقه زیادی به حفظ اجزای طبیعت و حیوانات دارد.
– فرزندانتان آیا در این حوزه ورود پیدا کردند؟
ما عاشق حفظ اجزای طبیعت هستیم در این میان ایلخان نجات جان انسان را انتخاب کرده و وظیفه سنگینی دارد چراکه باید حافظ جان هزاران نفر که ممکن است در دریا غرق شوند باشد، شیردل هم مسئولیت من را به عهده میگیرد و در حال حاضر در پارک کرج مجموعهای در این راستا راهاندازی کرده است.
– چه شد که با یک خانم آمریکایی ازدواج کردید، آیا ایشان نیز به حیوانات علاقه دارد؟
سال ۶۱ بود که با خانم آمریکایی ازدواج کردم و به ایران برگشتیم و به دلیل مشغله کاری تا امسال نتوانستیم به آمریکا بروم چراکه به آمریکا علاقهمند نیستم، از همان ابتدا علاقهای به خارج رفتن نداشتم آن زمان دانشجوی موفقی بودم که برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم اما فکر میکردم علیرغم میل باطنی آمدنم به آمریکا باید دلیلی داشته باشد که نتیجه آن شد ازدواج با خانمی که در همه زمینهها از من پیشروتر است.
– همسرتان چقدر در این راه به شما کمک کرد؟
روزهایی که مشغول ساخت مترو بودم روزهای سختی بود؛ شاید ۱۰ روز به خانه نمیآمدم اما همسرم بهتنهایی ۴ فرزندم را بزرگ کرد و به مدارج عالی رساند، از طرفی حیواناتم را نگهداری و به آنها رسیدگی میکرد.
– حیوانات، مگر آن زمان چند حیوان داشتید؟
ما ۵۵۰ حیوان معلول در خانه داشتیم که به آنها رسیدگی میکردیم، حالا خانه را رها کردیم و آنها را آوردیم در دهکده طبیعت قزوین، من و همسرم نیز در غاری در باراجین زندگی میکنیم؛ حیوانات معلول نیاز به نگهداری ویژه دارند که خیلی از این کارها را همسرم انجام میداد.
– مادرتان نیز نقش مهمی در علاقهمندی شما به حیوانات داشت، درست است؟
ما به دلیل مأموریت پدر در استانهای مختلفی ازجمله خوزستان، فارس، آذربایجان، مازندران، گیلان، گلستان، سیستان و بلوچستان زندگی میکردیم، پدرم مدیر ارشد بود هر استانی که مشکل داشت را انتخاب میکرد و به آنجا میرفتیم مادرم نیز کارهای پزشکی انجام میداد و درمانگاه راه میانداخت، عشایر و روستاییان با اعتقاد ویژهای به درمانگاه مادر میآمدند، مادر به حیوانات هم رسیدگی میکرد.
– پس عشق به حیوانات از کودکی در شما ریشه گرفته است؟
در کودکی شبها به ۱۰ گرگ گرسنه غذا میدادم و آنها هر شب برای گرفتن غذا میآمدند، با توجه به ارتباطم با حیوانات آنها را بهصورت ویژه میشناسم و عاشق حیوانات هستم؛ معتقدم که اگر میخواهی عاشق خدا باشی باید عاشق اجزای طبیعت باشی.
– در مورد منزلتان در کرج بگویید، گفتید که ۵۵۰ حیوان معلول را نگهداری میکردید؟
ما تنها منزلی بودیم که با مجوز سازمان محیطزیست حیوانات معلول اهلی و وحشی را نگهداری میکردیم، حیوانات وحشی توسط سازمان محیطزیست معرفی میشد، اگر مشکل حیوانات سریع برطرف میشد به دامان طبیعت برمیگرداندیم، اما اگر حیوان بیش از یک ماه میماند عاشق انسان میشد و قابلبرگشت به طبیعت نبود.
– عشق شما به حیوانات و برعکس مثالزدنی است
هرکسی با هر چیزی ارتباط ویژه دارد مثلاً بعضی با گلدان خانه ارتباط خوبی دارند من نیز عاشق تمام اجزای طبیعت هستم، حیوانات نیز عشق را درک میکنند و اگر محل امنی ببینند ارتباط برقرار میکنند؛ برای مثال ما حیواناتی داشتیم که در سن بالا به اینجا آمدند اما عاشق انسان شدند.
– اگر بخواهیم عشق را از زبان شما تعریف کنیم چه بگوییم؟
عشق اکسیری است که همهچیز را میشناسد، مانند مادری که پسرش خارج از کشور است و بعد از ۲۵ سال برمیگردد؛ درراه میگوید برای من قورمهسبزی درست کن درواقع عشق همان قورمهسبزی است که مادر بعد از سالها برای پسرش درست میکند و مزهاش فرق دارد.
– چطور شد که حیوانات عاشق شما شدند؟
حیوان وقتی دست قاچاقچی بوده و زجردیده، میآید اینجا تیمار و شستوشو میشود، جراحی میشود و دردش کم میشود، بنابراین آنها هم عاشق میشوند؛ من گاوی دارم که وقتی میآیم قزوین بچههای دهکده از حرکاتش میفهمند، ببر من اگر دو روز من را نبیند شاکی میشود به همین دلیل است که خیلی مسافرت نمیتوانم برم عاشق کارم بودم و هستم.
– این عشق در حیوانات وحشی هم دیده میشود که خیلی عجیب است
کلمه حیوان وحشی برای من قابلقبول نیست، در حال حاضر برخی انسانها مانند داعش و طالبان خوی وحشیگری دارند رفتارهایی که در حیوانات دیده نمیشود، حیوانات طبق چرخه طبیعت باید غذای خود را شکار کنند که آنهم قوانینی دارد باید حیوانی که شکار میشود معلول یا پیر باشد در اصل در طبیعت عقاب و گنجشک، ببر و سگ، مار و ماهی در کنار هم زندگی میکنند. در حال حاضر شاهین دارد منقرض میشود بعدازآن تعداد موش، سمور و سنجاب به هم میخورد بنابراین سنجابهایی که در کردستان باغبان هستند در قزوین مهاجم شدند و درختان بادام و پسته را از بین میبرند.
– این زندگی مسئلت آمیز را در دهکده طبیعت شاهد هستیم، کمی هم در مورد این دهکده برایمان بگویید؟
زمانی که از کرج برای راهاندازی مترو و قطار شهری آمدم قزوین، ۵۰۰ حیوان معلول در منزل داشتیم و با همسرم حس میکردیم که باید این کار توسعه پیدا کند و فضایی برای آموزش و تحقیقات و گردشگری داشته باشیم که بعد از توافقاتی در بوستان ملی باراجین شهرداری قزوین مستقر شدیم.
– چقدر در استان قزوین موردحمایت قرار گرفتید؟
شهرداری قزوین نقش جدی داشت و اولین شهرداری است که پای استان ایستاد، ادارات دامپزشکی و محیطزیست نیز کمک میکنند، حیوانات دهکده عمدتاً از طریق محیطزیست آورده میشود یا مردم حیوان آسیبدیده را میبینند و میآورند اینجا، آزمایش اولیه انجام و مداوا صورت میگیرد.
– آینده دهکده طبیعت را چگونه میبینید؟
بوستان باراجین روزانه ۱۴۰ هزار خودرو از جنوب را به تهران وصل میکند، تاکنون ما سعی نکردیم که بازدیدکننده را افزایش دهیم ولی ظرفیت آن موجود است، قزوین شهر عشاق با تمدن چند هزارساله است که میتواند الگویی برای کشور باشد. استانهای دیگر درخواست ساخت مشابه این مجموعه را دارند ولی من فعلاً فرصت ندارم اما میتوانم گروهها متخصص را معرفی کنم.
– برنامهتان در قزوین چیست؟
در حال حاضر مجموعه دهکده طبیعت را در قزوین داریم و با همراهی شهرداری درصدد تأسیس سافاری پارک هستیم، همچنین سعی میکنیم امسال بیمارستان منحصربهفرد حیاتوحش در قزوین راهاندازی کنیم، در گام بعدی تلاش میکنیم مقطع فوق دکتری دامپزشکی حیاتوحش را نیز در دانشگاه باراجین قزوین داشته باشیم که بتوانیم قدمهای کوچکی برای جلوگیری از انقراض یا معدومسازی حیوانات برداریم.
– قطعاً همه این برنامهها در جهت عشق به حیوانات است
من ۶۰ ساله هستم، مأموریت زمینی خاندان نوری معمولاً ۶۰ و چند سال است، در این چند سال باقیمانده میخواهم اطلاعاتم و عشق به حیوانات را منتقل کنم.
– اگر خاطره خاصی از دوران عاشقی خوددارید بیان کنید.
بودن با این حیوانات سراسر خاطره است اما زمانی که با ببر رفتم داخل آب بهترین خاطره عمرم رقم خورد چراکه از ببر عشق زیادی گرفتم، هر بار که یک حیوان نیمه مرده میآورند و تیمار میکنیم و به زندگی برمیگردد خاطره خوشی برایم رقم میخورد.
– آیا این عشق در زندگی شما ثمرهای داشته است؟
چند وقت پیش دخترم در راه کرج به قزوین تصادف کرد و دکترها جواب کردند، ۶ مهره گردنش جراحت شدیدی پیدا کرد، من که رسیدم به محل حادثه به خدا گفتم خدایا «شایا» دختر خوبی است و به حیوانها رسیدگی میکند اگر پیش تو بیاید جایش عالی است اما ما میتوانیم این امانت را چند سال بیشتر نگهداریم؛ بهطور معجزهآسایی دخترم خوب شد به طوریکه ۳ ماه بعدش میتوانست اسبسواری کند که همه اینها از الطاف خداوند و به خاطر عشق به حیوانات است که به ما میرسد.
– پس میتوان گفت عشق به حیوان باعث رخ دادن معجزه در زندگی شما شده است؟
ما در زندگیمان معجزات زیادی دیدهایم و من معتقدم اگر درست عمل کنیم معجزات الهی به سمت ما پرواز میکنند.
چند سال پیش نیز همسرم سکته مغزی کامل کرد و درحالیکه همه بدنش لمس بود آن را به بیمارستان منتقل کردیم و قرار شد که برای ادامه درمان و جراحی از بیمارستان کرج به تهران منتقل شود. در همه این مدت بسیاری از حیوانها غذا نمیخوردند و سگها گریه میکردند و حس کرده بودند اتفاق بدی افتاده است. وقتی خواستیم همسرم را به تهران منتقل کنیم از من خواست که پیش از رفتن به تهران سر راه سری به خانه بزند و من نیز قبول کردم و دکترش را به این کار راضی کردم.
وقتی آمبولانس در وسط باغ ایستاد چنان بلوایی به پا شد که راننده و پرستار آمبولانس نمیتوانستند جلوی اشکهایشان را بگیرند، شترمرغها از روی فنسها و نردهها میپریدند و به سمت آمبولانس میدویدند، سگها و اسبها همه خود را به همسرم رساندند و اجازه نمیدادند که او را ببریم.
همسرم سه روز بعد از انتقال به تهران بهطور معجزهآسایی توانست حرکت کند و بدون انجام جراحی به حالت سابق بازگشت و کار و فعالیت را از سر گرفت. علاوه بر این، حیوانات آثار دیگری نیز در زندگی ما داشتهاند.
عکس های نادر رضا نوری
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |