چهره ها

گفتگو و مصاحبه جذاب با هنرمندان به مناسبت شب یلدا

در این پست از مجله اینترنتی کولاک مطلبی در مورد

گفتگو و مصاحبه جذاب با هنرمندان به مناسبت شب یلدا

ارائه شده است ، در صورتی که محتوای این پست مورد توجه تان واقع شده است، می توانید برای مشاهده مطالب بیشتر در این موضوع به دسته بندی

چهره ها

مجله اینترنتی کولاک مراجعه کنید .

شب یلدا برای همه ایرانیان فقط بلندترین شب سال نیست. در این شب خانواده های ایرانی با دورهمی های صمیمیف شبی خاطره انگیز را برای هم رقم می زنند. به مناسبت شب خاطره انگیز یلدا با برخی از هنرمندان مصاحبه ای ترتیب داده ایم. ما از این هنرمندان سه سوال پرسیدیم:

یک: یلدا برای شما چه حس و تعریفی دارد ؟
دو: یک خاطره از یلدا ؟
سه: شعری برای مخاطبان

  • مصاحبه از: عباسعلی اسکتی

ساغر عزیزی:

*یلدا برای من این حس را دارد که این نیز بگذرد ، یلدا سیاهی و سرما را یک زمانی بیشتر از شبهای دیگر نگه می دارد اما آن شب هم باز به قدرت خدا تمام می شود ، برای من سنبل عشق است ، سنبل ایمان است ، سنبل امید است.

*به نظر من کل یلدا خاطره است ، چون شب شعر است و شب دور هم جمع شدن ، شب کنار هم دیگر چیزهای خوشمزه خوردن ، شب لبخند و شب ثبت خاطره است.

*باید یکی از شعرهای حافظ را نگاه کنم و بگویم اما چرا شعری از حافظ !؟ یکی از شعرهایی که به ذهن خودم برسد را می گویم ، امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم ، شاید ای جان نرسیم به فردای دگر ، من در خصوص یلدا این شعر به ذهنم می رسد ، یلدای شما هم مبارک.

رضا کولغانی:

*هر سه سوال را با یک جواب می شود داد ، یلدا برای من از بچگی نشان پرخوری بوده است ، اینقدر می خوردیم که می خوابیدیم ! فقط همین یاد من است ، تا ده سال پیش در بندرعباس کسی یلدا نمی گرفت و کسی اصلا یلدا نداشت ، ده پانزده سال است که شب یلدا در بندر باب شده است.

*من از موقعی که به دنیا آمدم مادرم شب یلدا را می گرفت چون مادر من بندری نیست و شمالی است و پدر من بندری است ، خیلی الان حضور ذهن ندارم ، یک سنت است مثل عید نوروز و چهارشنبه سوری و به جز میوه ها و شیرینی های خوشمزه من خاطره دیگری از شب یلدا ندارم ، به جز حافظ خوانی که پدر یا خواهرم می کرد چیز دیگری یادم نیست به خدا !

*یک بیت از شعرهای منصفی است که می گوید : تو چشت عالم ربانی امه ، گپ حافظ قلم مانی امه ، مث نی از استخن خالی ابم ، باشه که دلبر جانجنی امه!

بهنود فدوی :

یلدا به عقیده من علاوه بر ماهیتش که بلندترین شب سال و یک روز برای دورهمی و معاشرت است تجمع انرژی عجیب کائنات هم می باشد چون من در این روز این انرژی را احساس می کنم ، از نظر نوستالژی شخصی همیشه شبی گرم ، شب خانواده و شب معاشرت است حتی با همه ابزارهای تکنولوژیک که آدمها را از هم دور می کند ، به نظر من باید موبایل و تلگرام را کنار گذاشت برای این یک شب و مثل گذشته ها با خانواده و اقوام معاشرت کرد.

*خاطره که زیاد است ولی خاطره خنده داری که دارم ، ما معمولا منزل مادربزگمان جمع می شدیم و کرسی و همه فکتهای یک منزل سنتی و قدیمی را داشتند ، یادم می آید که شب یلدا بود و قرار بود آنجا شام بخوریم و به خاطر خانه قدیمی و حیاطی که داشتند اینها غذا را دراخل همان حیاط درست ، روی گاز قرار می دادند که برای مدتی درست شود ولی بعد از یک ساعت مادربزگم که رفته بود به غذاها سر بزند متوجه می شود که گربه ها حمله کرده اند وهمه غذاها ریخته و خورده شده درون حیاط که مجبور شدیم از بیرون غذا را تهیه کنیم.

*بر سر آنم که گر ز دست برآید ، دست به کاری زنم که غصه سر آید ، خلوت دل نیست جای صحبت اضداد ، دیو چو بیرون رود فرشته درآید ، صحبت حکام ظلمت شب یلداست

احسان حق شناس:

یلدا مثل زندگی می ماند، دور هم بودن و گرمی و صمیمیت و دوستی، دورهمی خانوادگی، بیشتر در این دوره و زمانه که اینقدر فاصله ها زیاد شده و همه از هم دور هستند یک بهانه ای شده برای دور هم بودن.

*قسمتی از آهنگ جدیدم را برای شما می نویسم که فکر می کنم بهمن قرار است پخش شود، هر جا برم بی تو دلم یه حالیه، کجا برم نگم جای تو خالیه، جای تو تو دلم تو وجودمه، آخه عشقت همه بود و نبودمه.

مهشاد عرب:

*یلدا یه انقلابه! یه انقلاب زمستونى، همه رو به تکاپو میندازه و بهشون تلنگر مى زنه!
یلداى دوست داشتنى با میوه هاى سرخ و آجیل شیرینش میاد تا یادمون نره هرچقدم درگیر کار، مشغله و دنیاى تکنولوژى مى شیم؛ یه شبایى باید همگى دور هم جمع شیم. یه شبایى باید براى خانواده و عزیزانمون وقت بذاریم و چه بهتر که طولانى ترین شب سال رو انتخاب کنیم، وقتى طلوعمون زودتر از همه روزا غروب کنه و شب شروع مى شه باید به فکر شبمون باشیم. یلدا پیام داره، چه خوبه اگه شادیامون یلدایى بشه و شبامون کنار بهترینامون به صبح برسه.

*یه خاطره!؟ من تمام خاطرات خاص زندگیم برمیگرده به شب یلدا، نقطه ى وصل و فصل، لحظه ى هیجان و آرامش، شب شروع و پایان، شب امید و نا امیدى! یلدا براى من همیشه خاطره بارون بوده، خاص و تأثیرگذار و از این جهت براى من مهم ترین شب ساله.

*کسل نشو قلب منو دچار خمیازه نکن! من از شنیدن « یلدا » با صدای « فرهاد ناصری » و موسیقی « مهدى یراحی » همیشه لذت می برم و می دانم که یلدای من هیچ وقت کهنه نمی شود، یلدا از طرف مردم محبوب ترین آهنگ در رادیو فردا شناخته شد.آسمونم بیاد زمین/ من از تو دل نمی کنم/ خواستن تو کار دله/ روشو زمین نمی زنم/ قله ی قافم که بری/ خودم شکارت می کنم/ یه اسب بال دار میخرم/میام سوارت می کنم/ شب ِ چشای نــاز تو/ به صد تا یلدا نمی دم/ تلاطم ِ نگاه تو/ به موج دریا نمی دم/ قصه ی رفتنـو نخون/ داغ ِ منو تــازه نکن/ کسل نشو قلب منو/ دچار خمیازه نکن/ چینی ِ نازک دلـو/ دستای تو بند می زنه/ مگه می تونه دل من/ یه روز ازت دل بکنه/ آسمونم بیاد زمین/ من از تو دل نمی کنم/ اونیکه واسه تو می مونه/ آخرشم خود ِ منـــم!

بهروز پایگان:

*یلدا برای من از چند جهت دوست داشتنی است، زمستان فصل مورد علاقه ی من است و این جشن که در زمستان برگزار می شوذ یک جشن ایرانی و ملی که هر چه باشکوه تر برگزار کردن رسوم ملی و ایرانی که همه آنها هم سراسر از زندگی و شادی هستند، واقعا مهم است و سوم اینکه تولد مادر من شب یلداست و این باعثشده که همیشه شب یلدا برای خانواده ما شب ویژه ای باشد

*همیشه تولد مادرم بهترین خاطره ای است که از شب یلدا داریم

*روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد/ و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت/ روزی که کمترین سرود/ بوسه است/ و هر انسان/ برای هر انسان/ برادری ست/ روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند/ قفل/ افسانه‌ یی ‌ست/ و قلب/ برای زندگی بس است/ روزی که معنای هر سخن دوست‌داشتن است/ تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبالِ سخن نگردی/ روزی که آهنگِ هر حرف، زندگی‌ست/ تا من به خاطرِ آخرین شعر رنجِ جُست‌وجوی قافیه نبرم/ روزی که هر لب ترانه‌یی‌ست/ تا کمترین سرود، بوسه باشد/ روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی/ و مهربانی با زیبایی یکسان شود/ روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم/ و من آن روز را انتظار می‌کشم/ حتا روزی/ که دیگر/ نباشم.

مجتبی کبیری :

*شبی است خاطره انگیز که همه خانواده دور هم جمع می شوند و شادی می کنند و از خاطرات گذشته خود یاد می کنند، فال حافظ می گیرند، از تنقلات و میوه های رنگارنگ استفاده و همچنین یادی می شود از عزیزانی که در سالهای گذشته با آنها بودند و اکنون در میان ما نیستند.

*خاطرهای که کمی هم بامزه است این بود که همیشه دوست داشتم انار را فشرده و به قول قدیمی ها آب لمبو می کردیم، یکبار این کار را انجام دادم جلوی خانواده و انار ترکید وبه همه پاچید!

*دوباره صحبت بارون و برفه، زمستون رخت نو پوشیده بازم، سفیدن جاده ها و پشت بوما، خدایا این قشنگی رو بنازم.

مریم یوسفی:

*یلدا برای من یعنی چشمان پدربزرگم که همیشه می خندید، یعنی دستان مادربزرگم که انار دون می کرد، یعنی دیدن تمام خانواده دور کرسی، یعنی تفال حافظ با صدای مادر، یعنی طعم شیرین خاطرات کودکی در کنار پدر، یلدا یعنی هر لحظه بسیار عزیز است برای باهم بودن.

*خاطره را از زبان پدر تعریف می کنم، من متولد تابستانم و در دهه شصت پدرم خلبان هلیکوپتر هستند و آن روزها کشور درگیر جنگ بود و‌ گاهی می شد که مدتها‌به دلیل شرایط آن سالها نمی توانست پیش ما باشد، تعریف می کند که من را می بیند که به دنیا آمده ام و‌می رود جبهه دفعه بعد که برمیگردد خانه شب یلدا بوده و من چهار دست و پا می رفتم، با دیدن این تصویر حسی عجیب داشته و هنوز یلداها با دیدن من همیشه می گوید تو کی انقدر بزرگ شدی؟ هر بار همان حس تعجب و شادی و افسوس را ‌در نگاهش می بینم.

*بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دست به کاری زنم که غصه سر آید/ خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/ دیو چو بیرون رود فرشته درآید.

فلور نظری :

در یلداى من امسال جاى قلبم، عشقم، عزیزم، مادرم خالی است، کدام جاده او را با یک اشاره تا پشت در خانه مى رساند؟ در شب یلدا از این به بعد یک جاى خالی است که پر نمى شود، شبهاى چله دیگر صدایم می لرزد، دلم مى گیرد، دلم دوباره نبودنش را بهانه کرده …

یاسر داودیان :

*یلدا تداعی کننده خاطره بازی با خانوادست.

*تمام لحظه هایی که با پدرم سال گذشته بودم و گرفتن فال حافظ توسط ایشان سال پیش بهترین و با ارزشترین خاطرات یلدایی من است.

*بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دست بکاری زنم که غصه سر آید.

آذرخش فراهانی:

*اگر رسوم و آیینها را از مردم بگیریم تمامى شهرها و روستاهاى جهان تبدیل به سرزمین هایى هم شکل و کسالت آور مى شوند، روح یک جامعه فرهنگ و رسومش است.

*یک سال شب یلدا با دوستان، پنج نفر در یک ماشین بودیم،یک عدد سگ هم داشتیم و می رفتیم مهرشهر مهمانی که متاسفانه تمام آن شب را در ترافیک بودیم، یک سری دوستان را در جاده دیدیم که آنجامی رفتند و اینها قرار شد ما را از یک میان بر ببرند که متاسفانه آن میان بر هم فایده نداشت و بیشتر گم شدیم، خلاصه ساعت دوازده شب رسیدیم مهمانی و چون بچه کوچک همراهمان بود، زود باید برمی گشتیم و شب یلدایی مملو از ترافیک را تجربه کردیم .

*شام یلدا شوهرى خفت طلب/ رفت منزل پنج بعد از نصفه شب/ در بزد تق تق زنش بیدار شد/ از غضب همچون سگان هار شد/ گفت تا این وقت شب بودى کجا/ هرکجا بودى برو اى بى حیا/ پسته و آجیل و آچار تو کو؟/ تخمه شور نمکدار تو کو/ پرتغالت کو چه شد نارنگى ات/ حال حق دارم زنم اردنگى ات!

الهام شکیب:

*یلدا یعنی به بهانه ی یک لحظه طولانی شدن زمان کنار هم بنشینیم و لذت زندگی را در همین لحظات کوچک و ساده تجربه کنیم، آن هندوانه را بیاور تا کنار هم باشیم، بگوییم و بشنویم و بخوانیم و بخندیم که زندگی در تمام این لحظاتی که رازش را جستجو می کنید، آرام و بی صدا از کنار تو می گذرد.

*از شب یلدا تصویری که در خاطره ام برای همیشه ثبت شده یک سینی گرد بزرگ پر از انار است که پدرم می گذاشت وسط اتاق و من و برادرم و مادرم دورش جمع می شدیم و با لذت می خوردیم، پدرمم همیشه می گفت حتی یک دانه ی انار هم نباید بذارید دور ریخته شود وگرنه به بهشت نمی روید و من همه ی تلاشم را می کردم که تا آخرین دانه ی انار را هدر ندهم! « خدا بیامرزدش »

*شب یلدا همیشه جاودانی است/ زمستان را بهار زندگانی است/ شب یلدا شب فر و کیان است/ نشان از سنت ایرانیان است/ شب یلدا و وصف بی مثالش/ خداوندا مخواه هرگز زوالش/ علی واشقانی.

سوگل طهماسبی:

*یلدا برای من یعنی خانواده، یعنی به دور از تمام مشکلات و روزمرگی ها برای همچین شبی همه دور هم جمع بشیم و از کنار هم بودن لذت ببریم، یلدا برای من یعنی سنت یعنی ریشه یعنی یادمان نرود که متعلق به چه سرزمینی هستیم با تمام رسوم زیبایش.

*همیشه حافظ خوانی برای من خاطره انگیز بوده، تفسیرهایی که می شود، ولی سه سال پیش شب یلدا مهمان شبکه دو بودم که خاطره خوبی برای من رقم خورد.

*حضرت حافظ: مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد/ هد هد خوش خبر از طرف سبا باز آمد/
برکش ای مرغ سحر نغمه داودی باز/ که سلیمان گل از باد هوا باز آمد.

الیاس شیرزاد:

*من فکر می کنم یلدا یک دورهمی صمیمی برای اتحاد و هم دلی انسان ها با عزیزانشان برای گذر از سردرترین فصل سال است.

*خاطه خاصی ندارم، تا به الان شب های یلدا همگی لحظات بسایر خوبی بوده اند که در کنار خانواده ام سپری شده است.

*هر زمستان پیش از اینکه ریشه پابندت کنه/ شاختو بردار و تمرین تبر کن با خودت/ یا بساز دونه دونه مرگ برگاتو ببین/ یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت.

علیرضا قرائی منش :

یکی از رسوم زیبای ما ایرانی هاست و می شود حس دور هم بودن و آن گرمی خاصی که در سرمای زمستان وجود دارد در ذهنم است، کنار خانواده بودن و به قول معروف لذت بردن از صحبت کردن با هم، برای من شیرین و هر سال خاطره است و سعس می کنم آن را زنده نگه دارم، من آنقدر پاینبد به رسوم ایرانی نیستم ولی دو تا رسم برای من خیلی مهم است و همیشه زنده نگه می دارم، یکی عید باستانی ایرانی نوروز است که خیلی برای من مهم است و یکی هم همین شب یلداست که بیشترین چیزی که در ذهنم تداعی می کند کنار ماردم بودن است و این کلمه من را یاد خانواده ام و مخصوصا مادرم می اندازد.

لادن سلیمانی :

*یلدا یکی از قدیمی ترین و زیباترین مراسم های ایرانی است و برای من آخرین شب پاییز را در کنار خانواده وعزیزان به سرکردن و به استقبال اولین روز زمستان رفتن، شبی که دیدارها تازه و خاطرات زنده می شوند.

*درکنارتمام خاطرات خوبم یک خاطره بد هم دارم، اینکه شب یلدا چند سال پیش مادرم به علت آپاندیسیت جراحی شدند.

*صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود/ اشاره به باورهای ایرانیان قدیم دارد که می گفتند شب نشان اهریمن است و وقتی شب یلدا که طولانی است تمام شود و صبح شود أهریمن دور می شود.

نازنین مهیمنی:

*یلدا برای من یک نوستالژی دوست داشتنی است، یلدا یعنی مهر یعنی گرمی یعنی شور اشتیاق، یلدا یعنی آرزوها و خیالهای دست یافتنی کودکی، یلدا یعنی شنیدن غزلیات حافظ با صدای پدری که ‌از دست داده ام، یلدا یعنی برق قرمزی انار و هندوانه، یلدا یعنی یلدا، یلدا نوستالژی زیبایی است، یلدا یعنی عشق!

*وقتی قرار است به خاطره ای یلدایی اشاره کنم ناخودآگاه‌ به یاد دورانی می افتم که پدر در قید حیات بود و به اتفاق مادر و خواهر برادر بزرگترم در تدارک دعوت از فامیل و‌دوست بودند، دور همی ای که متاسفانه به مرور کمرنگ و کمرنگتر شد و حالا فقط همان خاطره از آن باقی مانده، به مورد خاصی نمی توانم اشاره کنم جز همان جمع شدن ها و تفال حافظ و شنیدن خاطرات بزرگترها و قسمت دوست داشتنی ما بچه ها خوردنی های رنگارنگ سفره ی یلدا.

*شب یلدا، شب خرمالو، هندونه و خیار سبز، شب یلدا، کوچیکا و بزرگترا زیر یک سقف
شب یلدا، شب فال، فال حافظ، فال حال، شب یلدا، شیشه‌ها بخار دارن کرسیا گرما دارن، شب یلدا، شب آجیل، شب فندق و بسته‌های دربسته و بادومای تلخ، شب یلدا، شب قصه‌های مادربزرگ و پدربزرگ، شب یلدا، شب انار دون‌کرده و گلپر و دلار سبز، شب یلدا، شده حالا تلویزیون و دی‌وی‌دی و ماهواره‌ها، شب یلدا، همه از هم سوا شدن، شب یلدا، به‌جای بابابزرگ و مادربزرگ، یه ‌ور سفره کامل جا شده تلویزیون صفحه تخت، شب یلدا اگه بود، شب یلدای قدیم زیر کرسی، فال حافظ مجمع میوه و خنده و آجیل.

احسان شفیعی:

*نوستالژی و زنده ماندن سنن ایرانی.

*شبهای یلدا خاطره منزل پدری را برایم زنده می کند و نا خود آگاه یاد کودکی و جمع شدن خانواده دور هم وکرسی، انار و خواندن شاهنامه می افتم.

*چه عجب گر دل من روز ندید زلف تو صد شب یلدا دارد.

آرتمیس ورزنده:

*یلدا برای من یاری است مقدس از جنس مهربانی، محملی است از جرگه ادبیات کهن ایران زمین که طعم خانه می دهد و خانواده و هرسال در شب یلدا بیاد می آورم آنچه را که در طول این سال ها در هیاهوی جامعه کنونی گم کرده ام و بهتر است بگویم گم کرده ایم، یلدا تنها یک حس نیست یک ثروت بزرگ است در جامعه ای که بسیاری از احوالات و سنت های ناب در آن به یغما رفته است.

*بهترین خاطرات من به زمانی برمی گردد که با خانواده برای گذران شب یلدا به خانه مادربزرگ می رفتیم، من همیشه سعی می کردم آرام و یواشکی به خانه مادر بزرگ وارد شوم و در کمد کوچکی که پر بود از آجیل پنهان و البته همیشه جیبم پر بود از آجیل و شکلات.

*یلدا نام زنی است به بلندای گیسوی بلندترین شب همه سال های نبودنت، یلدا نام دیگر من است وقتی برای فرار از همه نبودن هایت به حافظ تفعلی می زنم، تا شاید نویدی اید از یوسف و کنعان و همه آمدن هایت.

رامین پرچمی :

*حس یلدا برای من مزه انار دان شده قرمز آتشینی است که بانمک و گلپر فراوان جلوی رویم به من چشمک میزند که هرچه سریعتر از پیش چشمم به زیر دندانهایم منتقل و مزه مزه اش کنم ! اگر کس دیگری آن را دانه کرده و جلویم گذاشته باشد که این احساس خوشایند حداقل دوبرابر میشود، حس یلدا برای من طعم شیرین هندوانه ای است که خوردن خنکنش در سرمای اول زمستان خودش یکجور جرأت وجسارت و شجاعت خاصی را میطلبد که من فکر میکنم زیادتر از حدس راهم دارم به خصوص در این امور! اما شاید مهمترین و شیرین ترین و خاطره انگیز ترین احساسی که یلدا باید در من و هرکس دیگری ایجاد کند، احساس خوشایند دورهم نشینی صمیمانه و دلچسبی است که در کنار هر آن کس یاکسانی که با تو هم دل و برایت دوست داشتنی اند و برایشان دوست داشتنی هستی شکل میگیرد ، حتی دریک جمع فامیلی ولی دوستانه و صمیمی که هرچه صمیمیتشان بیشتر باشد طول شب یلدا برایمان افزون تر خواهد بود!

*اساسا نه آدم خاطره بازی هستم و‌نه موجود خاطره سازی ! البته شاید مشکل اصلی حافظه کوتاه و‌بلند مدتم باشد که معمولا سوژه و موضوع خاصی از یا در این مناسبتها در خاطرم نمی ماند!

*ربطی ندارد اما چون تازه این شعر را خوانده ام و‌خیلی از آن خوشم آمد آنرا ذکر میکنم شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، ببخشید خوشایند باشد! هرکس بد ما به خلق گوید/ ما چهره زغم نمی خراشیم / ما خوبی او به خلق گوییم / تا هردو‌دروغ گفته باشیم !/ یلدایتان طولانی تر از همیشه باد!

 

پرستو صالحی:

*یلدا یعنی یک دقیقه بیشتر عاشقی!

*خاطره یلدا یعنی مادربزرگ که تا بود شب های یلدا خونه اش بودیم همه ی فامیل با هم و کنار هم …

*یلدا، دختر سیاه موی ِ بلند بالا، این عروس زمستان، آرام آرام می آید تا، برای دقایقی در کنار سفره مهرمان بنشیند و، وقتی سحر برگونه خورشید بوسه زد، برود و… خاطره ای شود برای روزهای سرد زمستان!

 

 

 

مهدیه عرب:

*یلداست دیگر، مگر مى شود دوستش نداشت؟ جشن شب یلدا یک جشن تاریخى، شیرین و باشکوه است که ما را به گذشته هاى زیبایمان پیوند مى زند، یلدا شروع زمستان است اما براى من گرمترین شب سال بوده و هست وقتى در حضور بهترین و گرمترین آدمهاى زندگی ات هستى زمستان هم دوست داشتنى و پرحرارت مى شود، یلدا دامنى قرمز و رنگى ازطرح انارو هندوانه بر تن مى کند و سینى لب دالبرى مسى بزرگ و خاطره انگیزى از طعم هاى ترش و شیرین و شور « هندوانه ى نورسیده و شیرینى و آجیل » رابه ما هدیه مى کند.

یلدا یعنى یادآورى قصه ها و خاطرات مادربزرگ که هنوز اشکم را درمى آورد، یلدا یعنى قدر ثانیه ها را مى دانم، یلدا یعنى حفظ سنت هاى قدیمى و اصیل ایرانی، یعنى فال زیباى حافظ و لبخندهاى خانواده از تفسیر آن و شنیدن حافظ خوانى با صداى استاد حسین آهى و البته یلدا یعنى جمع شدن با صمیمى ترین عزیزهایمان، شب چله یا همان « یلدا » را عشق است.

*براى اولین بار در شب یلدا همسرم مهمان منزل مادرم شد، آن شب به رسم معمول ایرانى ها مادر دو سه نوع غذاى خوشمزه و خاص پخت و همه چیز را مهیا کردیم اما عصر همان شب پایه هاى میزناهارخورى بزرگ ما به طرز عجیبى شکست و خطرناک مى شد اگر از آن استفاده مى کردیم، به ناچار سفره انداختیم، من در ابتدا خجالت مى کشیدم که چرا مهمانى از حالت رسمى خارج شده، به هرحال همگى نزدیک به هم دور سفره نشستیم، همان سفره چنان صمیمیت و برکتى در روابط ما با خانواده ام ایجاد کرد و حس خوبى را رقم زد که هرگز فراموش نخواهیم کرد.

* مادربزرگ خوب دیروزو همیشه، یلدا به یلدا خاطراتت زنده مى شه، چاى گل سُرخت رو دم کن من تو راهم، هرگز نخواه باور کنم خاموشه ماهم، ما با دعاى خیر تو مأوا گرفتیم، امسال هم با یاد تو یلدا گرفتیم (مهدیه عرب)

 

 

 

 

این پست توسط بخش چهره ها مجله کولاک گردآوری شده است , امیدواریم از مطالعه مطلب

گفتگو و مصاحبه جذاب با هنرمندان به مناسبت شب یلدا

استفاده کافی برده باشید، از شما دعوت می شود از مطالب مرتبط با این پست دیدن فرمایید .

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا